یک نظر دیگر دربارهی قیدهای تنویندار
پگاه فقیری دانشجوی کارشناسی ارشد زبانشناسی در دانشگاه مونترال است و دارد پایاننامهاش را در حوزهی مورفولوژی – همآن صرف خودمان – دربارهی «اسم جمع در زبان فارسی» مینویسد. مطلبی دربارهی قیدهای تنویندار و حواشیش نوشته است که من با اجازهی خودش اینجا بازنشر میکنم. البته تاکید میکنم که این مطلب را در یک گپ دوستانه نوشته است و به گفتهی خودش ممکن است دقت لازم یا کافی را نداشته باشد.
[در ادامه بحثی که نوشته آقای آشوری به راه انداخته البته آن بخشی که چند روز اخیر نقل قول شده در مورد قیدهای بیگناه تنویندار، من کل مطلب را نخواندهام!
از دید من در مطلب مذکور دو مبحث مجزا وجود دارد و هر کدام را باید جداگانه بررسی کرد. یکی مربوط به رسمالخط و نحوه نوشتن قیدهای مختوم به تنوین است، دیگری مربوط به اصل وجود این کلمات در زبان فارسی امروز.
اینگونه ساخت قید یکی از قابلیتهای زبان فارسی امروز محسوب میشود، با تمام احترامی که برای آقای آشوری قائلم نمیتوانم منطقی را که میخواهد به صرف عربی بودن اصل وجودی آن این قابلیت را از زبان فارسی بگیرد، بفهمم.
مخصوصا که راه حل پیشنهادی ایشان جایگزین کردن یکسری از این کلمات با معادل فارسی آن است یعنی حتی قابلیت قیدساز مشابه فارسیالاصل پیشنهاد نمیدهند. طوری که استنباط میشود "مشکل" بعضی لغات است. درحالیکه امروزه قیدهای مختوم به ـَن بسیار فراگیر هستند و بحث بکارگیری لغات عربی بجای معادل فارسی مطرح نیست که با جایگزنی این کلمات "مشکل" حل شود. (لازم بذکر است که از نظر این بنده حقیر اصولا "مشکلی" در بکارگیری اینچین قابلیتی وجود ندارد.)
به دلایل تاریخی زبان فارسی قرنها با زبان عربی همنشین بوده و از آن تاثیر گرفته که نتیجه آن ریشه عربی بخش بزرگی از واژگان فارسی امروز است و سخنوران فارسی این کلمات را از آن خود کرده از پتانسیل موجود درآنها برای "واژهسازی" بهره میبرند، این فرایند طبیعی نوعی از پویایی زبان است و قابل جلوگیری هم نیست.
آن انتقادی که من به این نوشته داشتم و مطرح کردم مربوط به دومین بخش یعنی اصل وجود این کلمات در زبان فارسی امروز بود که من مطلقا با نظر ایشان مخالفم و آن را با توجه به اصول علم زبانشناسی نادرست میدانم. در مورد بخش اول اما، فکر میکنم ایرادی به اصل مطرح کردن این سوال وارد نیست و همچنین هر جوابی هم به این سوال میتواند توجیهپذیر باشد زیرا که برای این دست سوالات جواب "درست" وجود ندارد. من هم جواب/نظر خودم را دارم و بالطبع با جوابی هم که ایشان دارد مشکلی ندارم هرچند به نظرم استدلالی که برای توجیه جواب خود میآورد پذیرفته نیست (فکر کنم دلایلی که کورش علیانی برای رد این توجیه آورده کافی باشد). از آنجایی که "نردبان پله پله " فعلا بگویم چرا فکر میکنم ایرادی به اصل مطرح کردن این سوال وارد نیست.
هر زبانی دو بعد دارد یکی زبان ذاتی و درونی است که به فرد مربوط میشود یعنی زبان مادری (صورت گفتاری آن) که به آن حرف میزنیم فارغ از درستی و غلطی آن. این بعد صورت نوشتاری و رسمی یا هنجار را شامل نمیشود و میتوان به دید علمی (به معنی پوپری آن یعنی آن بررسی که میتواند فرضیه ابطالپذیر صادر کند) بررسیش کرد. این بعد نیاز به وکیل و وصی ندارد پویا است و هیچ احدالناسی هم جلودارش نیست! بعد دیگر آن زبان به عنوان یک نهاد سیاسی-اجتماعی است (وقتی میگوییم "زبان فارسی" به طور کلی منظورمان این بعد است). صورت هنجار(همان که در مدرسه درس میدهند) و خط و رسمالخط هم به این بعدش مربوط میشود. یک مثال ساده برای درک تفاوت اینکه ترکی را در آذربایجان به خط سیریلیک مینویسند و در ترکیه به لاتین و پیش از آن در عثمانی به خط عربی مینوشتند. زمانی در ترکیه تصمیم گرفتند تاکید میکنم تصمیم گرفتند که به جای خط عربی به خط لاتین بنویسند اینگونه تصمیمات توجه دارید از جنس سیاسی است و نه زبانشناختی.
منظور از صورت گفتاری آن کلامی است که فی البداهه و بدون ملاحظه بیان میشود ، مثلا صحبت روزمره.
منظور از صورت نوشتاری به نوشته در آوردن صورت گفتاری نیست بلکه آن نوشتاری است که به صورت ادبی/رسمی نزدیک است و از قواعد تجویزی پیروی میکند. اصولا قاعده تجویزی از ادبیات استخراج میشود و به همین دلیل محدود و منوط بودنش به ادبیات همیشه از صورت گفتاری عقب است (مثلا معین میگوید فلان کلمه را چون فلان شاعر یا ادیب بکار برده با اینکه با قاعده جور در نمیآید، میتوان بکار برد).
هرچند زبان گفتاری هم قانونمند است یعنی درش درست و غلط (نه از نوع تجویزی آن) وجود دارد، مثلا کسی که فارسی زبان مادریش است ممکن است به نظرش کلام فردی که فارسی را یاد گرفته اما زبان مادریش ترکی یا فرانسوی و... هست، عجیب یا بعضا خندهدار ییاید؛ مثال دیگر غلط حرف زدن بچههاست که مثلا میگویند "نمیپاشم" به جای "پا نمیشم". اما قانونمند بودن صورت نوشتاری از نوع دیگریست. یعنی در صورت نوشتار شما یک سری قاعده دارید که شما در مدرسه یاد گرفتهاید و میدانید که باید رعایت کنید و اگر یادتان نبود به یک مرجع مراجعه میکنید؛ اگر اشتباه کنید برشما خرده میگیرند که کمسوادید یا بیدقت و اگر ویراستاری در کار باشد شما را تصحیح میکند. از اختلاف بین این دو نوع قانونمندی همین بس که هرکس که به زبان مادریش حرف میزند (واین به این معنی است که "درست" هم حرف میزند) لزوما قادر به نوشتن یا بکار بردن صورت رسمی نیست (نمی تواند قلمبهسلمبه حرف بزند!).
میشود گفت در نوشتار دو نوع قاعده داریم یکی آنکه به دستور زبان و متن مربوط است یکی آنکه به دیکته کلمات مربوط است. آن بخش که به دستور مربوط است همان نسخه تجویزی است که در مدرسه به عنوان دستور زبان میخوانیم که مثلا "را" ی مفعولی را کجای جمله باید گذاشت (توجه دارید که در گفتار هیچ وقت از خود سوال نمیکنید چون "را" به شکل حرف اضافه در گفتار وجود ندارد بلکه به صورت پسوند درآمده و به کلمه مربوطه میچسبد.) بخش دیگر نگارش کلمات است مثلا اینکه فارسی برای صدای "س" سه حرف دارد و باید آموخت که چه وقت کدام یک مناسب است. یا اینکه کلماتی که به "ـِ" ختم میشوند با "ه" یا "ـه" نوشته میشوند یا اینکه مثلا کلمات مرکب را چگونه بنویسیم و الخ. این بخش مطلقا از نوع "قراردادی" است یعنی دلیل بیرونی ندارد بلکه دلایل از جنس تاریخی و تصادفی دارد. در میان این قراردادها، قرارداد از نوع انتخاب مثلا بین "س"، "ص" و "ث" (که علت وجود تاریخیش را همه میدانیم) را عموما بدون دخل و تصرف و بدون سوال بکار میگیریم، زیرا که میدانیم دخل و تصرف در آن باعث تغییر اصل کلمه و ایجاد خلل در پیوستگی مجموع واژگان میشود: مثلا اگر در کلمه "تقریبا" "ق" را به "غ" تغییر دهیم گستگی با ریشه آن ایجاد میشود چون "تقریبا" با "تقریب" و "قرب" و... نزدیکی معنایی دارد ( ولی مثلا با "غرب" "غروب" و "مغرب" و... بیارتباط است البته) و این ارتباط معنایی از تغییر "ق" به "غ" تاثیر میپذیرد. (بالطبع این اخلال در ثبت زبان و ریشه یابیست و از نوع درزمانی و به صورت گفتاری کاری ندارد). اما انتخاب بین "اً" یا "ا" با "ن" این دست مشکلات را به همراه ندارد چون در پیوستگی کل واژگان خللی ایجاد نمیشود. از این جهت است که مطرح کردن این سوال کاملا منطقی است البته با این آگاهی که جواب درستی به معنی "حقیقت امر" برای این سوال وجود ندارد و برای همین هم معمولا زبانشناسان (از نوع محض که دنبال حقیقت هستند!!!!) وارد این مقوله نمیشوند.
حرف من این است که با اینکه نمیشود در مورد بکار بردن اینگونه قیدهای به اصطلاح عربی(الاصل) - که من جای دیگر ایرادی که به این طرز نامگذاری وارد است را میگویم - در زبان فارسی نسخه پیچید و دستور صادر کرد، میتوان در مورد نحوه نوشتن اینگونه قیدها نظر داد. یعنی این که این سوال که مطرح شود طبیعی است. کافی است که به قول همه دوستان کمی در نوشتار موجود دقت کنیم تا ببینیم که این سه نوع نوشتن در متون موجود هستند (این را بگذارید در مقابل این که این کلمه با "غ" شاید به تعداد انگشتان دست به چشمتان بیاید که همانا چشمتان را گرد خواهد کرد!) اما هر پاسخی نیاز به توجیه دارد البته از نوع منطقی و نه غرضورزانه! من تیتروار نکاتی که به نظرم میرسد را بگویم:
اینکه بگوییم چون "تنوین" عربی است باید از نوشتار ما حذف شود، خندهدار است و به نظرم حتی یک منطق حداقلی هم برای توجیه ندارد. اصولا الفبای ما از الفبای عربی گرفته شده با کمی دخل و تصرف برای انطباق با نیاز زبان فارسی حالا همین یک تنوینش مشکلساز شده؟
طبیعتا تنوین در تایپ مشکلساز است چون بخش اضافی دارد. اما این بخش اضافیش زائد نیست! چون اگر نباشد با "ا" اشتباه گرفته میشود و مبهم است البته نه برای شما، خواننده محترم که مطمئنا دچار کوچکترین ابهامی نخواهید شد! برای کسی که تازه دارد نوشتن و خواندن یاد میگیرد! توجه دارید که چقدر یادگیری تنوین بدون آن بخش اضافی (یعنی ا ساده) سخت است؟ کسی که نوشتن یاد میگیرد میآموزد که الف با ـً را "اَن" بخواند و این علامت زائد که نوشتن با کیبرد را بر ما حرام کرده است، خواندن را برای او راحتتر میکند! این را نگفتم برای توجیه نگهداشتن یا نداشتن تنوین، گفتم که ببینید بودنش چندان هم بیخاصیت نیست و اینکه برای انتخابی از این دست، فاکتور یادگیری هم باید در نظر گرفته شود.
نوشتن با "ن" به صورت صوتی نزدیک است و دو مشکل قبلی یعنی تایپ و یادگیری را هم ندارد ولی چون خیلی با آنچه به آن عادت داریم فاصله دارد و اصولا نظر اهل ادب و متولیان دستور تجویزی را جلب نکرده که هیچ آزرده است، شاید فراگیر شدن و پذیرشش در جامعه به این زودیها اتفاق نیفتد! بالطبع اگر زمانی زور راحتطلبان و نوآوران به محافظهکاران و حکیمان چربید و "ن" فراگیر شد، دیگر سوالی که امروز مطرح است جای مطرح شدنش را از دست میدهد چون جامعه جوابش را انتخاب کرده است.
این هم که هر کس هم هرجور خواست بنویسد هیچ اشکالی نداشته باشد مشکل ویراستاران را زیاد میکند چون مثلا نمیشود یک مجله چاپ کنی که در هر متنش این قیدها یک جوری نوشته شده باشد و بالاخره یک نفر باید بنشیند همه را یک دست کند!
نظر شخصی من را اگر بپرسید این است که در تایپ تنوین را نمیگذارم چون لزومی نمیبینم این زحمت را بر خودم تحمیل کنم (البته اگر قرار شود چیزی را جایی چاپ کنم حتما از ویراستار تکلیف را جویا میشوم!) اما در نوشتن دستی اتوماتیک تنوین میگذارم چون به این شکل عادت دارم و اصولا هم اصراری برای خلاص شدن از دست تنوین ندارم و از طرفی هم خود را قابل برای تعیین تکلیف برای رسمالخط نمیدانم (فکر میکنم کسی که آگاهانه "ن" مینویسد شاید برای خود وظیفه اشاعه این گزینه را قائل است و این هم به نظر من فارغ از اینکه بد است یا خوب به نوعی تعیین تکلیف کردن است!)]
[در ادامه بحثی که نوشته آقای آشوری به راه انداخته البته آن بخشی که چند روز اخیر نقل قول شده در مورد قیدهای بیگناه تنویندار، من کل مطلب را نخواندهام!
از دید من در مطلب مذکور دو مبحث مجزا وجود دارد و هر کدام را باید جداگانه بررسی کرد. یکی مربوط به رسمالخط و نحوه نوشتن قیدهای مختوم به تنوین است، دیگری مربوط به اصل وجود این کلمات در زبان فارسی امروز.
اینگونه ساخت قید یکی از قابلیتهای زبان فارسی امروز محسوب میشود، با تمام احترامی که برای آقای آشوری قائلم نمیتوانم منطقی را که میخواهد به صرف عربی بودن اصل وجودی آن این قابلیت را از زبان فارسی بگیرد، بفهمم.
مخصوصا که راه حل پیشنهادی ایشان جایگزین کردن یکسری از این کلمات با معادل فارسی آن است یعنی حتی قابلیت قیدساز مشابه فارسیالاصل پیشنهاد نمیدهند. طوری که استنباط میشود "مشکل" بعضی لغات است. درحالیکه امروزه قیدهای مختوم به ـَن بسیار فراگیر هستند و بحث بکارگیری لغات عربی بجای معادل فارسی مطرح نیست که با جایگزنی این کلمات "مشکل" حل شود. (لازم بذکر است که از نظر این بنده حقیر اصولا "مشکلی" در بکارگیری اینچین قابلیتی وجود ندارد.)
به دلایل تاریخی زبان فارسی قرنها با زبان عربی همنشین بوده و از آن تاثیر گرفته که نتیجه آن ریشه عربی بخش بزرگی از واژگان فارسی امروز است و سخنوران فارسی این کلمات را از آن خود کرده از پتانسیل موجود درآنها برای "واژهسازی" بهره میبرند، این فرایند طبیعی نوعی از پویایی زبان است و قابل جلوگیری هم نیست.
آن انتقادی که من به این نوشته داشتم و مطرح کردم مربوط به دومین بخش یعنی اصل وجود این کلمات در زبان فارسی امروز بود که من مطلقا با نظر ایشان مخالفم و آن را با توجه به اصول علم زبانشناسی نادرست میدانم. در مورد بخش اول اما، فکر میکنم ایرادی به اصل مطرح کردن این سوال وارد نیست و همچنین هر جوابی هم به این سوال میتواند توجیهپذیر باشد زیرا که برای این دست سوالات جواب "درست" وجود ندارد. من هم جواب/نظر خودم را دارم و بالطبع با جوابی هم که ایشان دارد مشکلی ندارم هرچند به نظرم استدلالی که برای توجیه جواب خود میآورد پذیرفته نیست (فکر کنم دلایلی که کورش علیانی برای رد این توجیه آورده کافی باشد). از آنجایی که "نردبان پله پله " فعلا بگویم چرا فکر میکنم ایرادی به اصل مطرح کردن این سوال وارد نیست.
هر زبانی دو بعد دارد یکی زبان ذاتی و درونی است که به فرد مربوط میشود یعنی زبان مادری (صورت گفتاری آن) که به آن حرف میزنیم فارغ از درستی و غلطی آن. این بعد صورت نوشتاری و رسمی یا هنجار را شامل نمیشود و میتوان به دید علمی (به معنی پوپری آن یعنی آن بررسی که میتواند فرضیه ابطالپذیر صادر کند) بررسیش کرد. این بعد نیاز به وکیل و وصی ندارد پویا است و هیچ احدالناسی هم جلودارش نیست! بعد دیگر آن زبان به عنوان یک نهاد سیاسی-اجتماعی است (وقتی میگوییم "زبان فارسی" به طور کلی منظورمان این بعد است). صورت هنجار(همان که در مدرسه درس میدهند) و خط و رسمالخط هم به این بعدش مربوط میشود. یک مثال ساده برای درک تفاوت اینکه ترکی را در آذربایجان به خط سیریلیک مینویسند و در ترکیه به لاتین و پیش از آن در عثمانی به خط عربی مینوشتند. زمانی در ترکیه تصمیم گرفتند تاکید میکنم تصمیم گرفتند که به جای خط عربی به خط لاتین بنویسند اینگونه تصمیمات توجه دارید از جنس سیاسی است و نه زبانشناختی.
منظور از صورت گفتاری آن کلامی است که فی البداهه و بدون ملاحظه بیان میشود ، مثلا صحبت روزمره.
منظور از صورت نوشتاری به نوشته در آوردن صورت گفتاری نیست بلکه آن نوشتاری است که به صورت ادبی/رسمی نزدیک است و از قواعد تجویزی پیروی میکند. اصولا قاعده تجویزی از ادبیات استخراج میشود و به همین دلیل محدود و منوط بودنش به ادبیات همیشه از صورت گفتاری عقب است (مثلا معین میگوید فلان کلمه را چون فلان شاعر یا ادیب بکار برده با اینکه با قاعده جور در نمیآید، میتوان بکار برد).
هرچند زبان گفتاری هم قانونمند است یعنی درش درست و غلط (نه از نوع تجویزی آن) وجود دارد، مثلا کسی که فارسی زبان مادریش است ممکن است به نظرش کلام فردی که فارسی را یاد گرفته اما زبان مادریش ترکی یا فرانسوی و... هست، عجیب یا بعضا خندهدار ییاید؛ مثال دیگر غلط حرف زدن بچههاست که مثلا میگویند "نمیپاشم" به جای "پا نمیشم". اما قانونمند بودن صورت نوشتاری از نوع دیگریست. یعنی در صورت نوشتار شما یک سری قاعده دارید که شما در مدرسه یاد گرفتهاید و میدانید که باید رعایت کنید و اگر یادتان نبود به یک مرجع مراجعه میکنید؛ اگر اشتباه کنید برشما خرده میگیرند که کمسوادید یا بیدقت و اگر ویراستاری در کار باشد شما را تصحیح میکند. از اختلاف بین این دو نوع قانونمندی همین بس که هرکس که به زبان مادریش حرف میزند (واین به این معنی است که "درست" هم حرف میزند) لزوما قادر به نوشتن یا بکار بردن صورت رسمی نیست (نمی تواند قلمبهسلمبه حرف بزند!).
میشود گفت در نوشتار دو نوع قاعده داریم یکی آنکه به دستور زبان و متن مربوط است یکی آنکه به دیکته کلمات مربوط است. آن بخش که به دستور مربوط است همان نسخه تجویزی است که در مدرسه به عنوان دستور زبان میخوانیم که مثلا "را" ی مفعولی را کجای جمله باید گذاشت (توجه دارید که در گفتار هیچ وقت از خود سوال نمیکنید چون "را" به شکل حرف اضافه در گفتار وجود ندارد بلکه به صورت پسوند درآمده و به کلمه مربوطه میچسبد.) بخش دیگر نگارش کلمات است مثلا اینکه فارسی برای صدای "س" سه حرف دارد و باید آموخت که چه وقت کدام یک مناسب است. یا اینکه کلماتی که به "ـِ" ختم میشوند با "ه" یا "ـه" نوشته میشوند یا اینکه مثلا کلمات مرکب را چگونه بنویسیم و الخ. این بخش مطلقا از نوع "قراردادی" است یعنی دلیل بیرونی ندارد بلکه دلایل از جنس تاریخی و تصادفی دارد. در میان این قراردادها، قرارداد از نوع انتخاب مثلا بین "س"، "ص" و "ث" (که علت وجود تاریخیش را همه میدانیم) را عموما بدون دخل و تصرف و بدون سوال بکار میگیریم، زیرا که میدانیم دخل و تصرف در آن باعث تغییر اصل کلمه و ایجاد خلل در پیوستگی مجموع واژگان میشود: مثلا اگر در کلمه "تقریبا" "ق" را به "غ" تغییر دهیم گستگی با ریشه آن ایجاد میشود چون "تقریبا" با "تقریب" و "قرب" و... نزدیکی معنایی دارد ( ولی مثلا با "غرب" "غروب" و "مغرب" و... بیارتباط است البته) و این ارتباط معنایی از تغییر "ق" به "غ" تاثیر میپذیرد. (بالطبع این اخلال در ثبت زبان و ریشه یابیست و از نوع درزمانی و به صورت گفتاری کاری ندارد). اما انتخاب بین "اً" یا "ا" با "ن" این دست مشکلات را به همراه ندارد چون در پیوستگی کل واژگان خللی ایجاد نمیشود. از این جهت است که مطرح کردن این سوال کاملا منطقی است البته با این آگاهی که جواب درستی به معنی "حقیقت امر" برای این سوال وجود ندارد و برای همین هم معمولا زبانشناسان (از نوع محض که دنبال حقیقت هستند!!!!) وارد این مقوله نمیشوند.
حرف من این است که با اینکه نمیشود در مورد بکار بردن اینگونه قیدهای به اصطلاح عربی(الاصل) - که من جای دیگر ایرادی که به این طرز نامگذاری وارد است را میگویم - در زبان فارسی نسخه پیچید و دستور صادر کرد، میتوان در مورد نحوه نوشتن اینگونه قیدها نظر داد. یعنی این که این سوال که مطرح شود طبیعی است. کافی است که به قول همه دوستان کمی در نوشتار موجود دقت کنیم تا ببینیم که این سه نوع نوشتن در متون موجود هستند (این را بگذارید در مقابل این که این کلمه با "غ" شاید به تعداد انگشتان دست به چشمتان بیاید که همانا چشمتان را گرد خواهد کرد!) اما هر پاسخی نیاز به توجیه دارد البته از نوع منطقی و نه غرضورزانه! من تیتروار نکاتی که به نظرم میرسد را بگویم:
اینکه بگوییم چون "تنوین" عربی است باید از نوشتار ما حذف شود، خندهدار است و به نظرم حتی یک منطق حداقلی هم برای توجیه ندارد. اصولا الفبای ما از الفبای عربی گرفته شده با کمی دخل و تصرف برای انطباق با نیاز زبان فارسی حالا همین یک تنوینش مشکلساز شده؟
طبیعتا تنوین در تایپ مشکلساز است چون بخش اضافی دارد. اما این بخش اضافیش زائد نیست! چون اگر نباشد با "ا" اشتباه گرفته میشود و مبهم است البته نه برای شما، خواننده محترم که مطمئنا دچار کوچکترین ابهامی نخواهید شد! برای کسی که تازه دارد نوشتن و خواندن یاد میگیرد! توجه دارید که چقدر یادگیری تنوین بدون آن بخش اضافی (یعنی ا ساده) سخت است؟ کسی که نوشتن یاد میگیرد میآموزد که الف با ـً را "اَن" بخواند و این علامت زائد که نوشتن با کیبرد را بر ما حرام کرده است، خواندن را برای او راحتتر میکند! این را نگفتم برای توجیه نگهداشتن یا نداشتن تنوین، گفتم که ببینید بودنش چندان هم بیخاصیت نیست و اینکه برای انتخابی از این دست، فاکتور یادگیری هم باید در نظر گرفته شود.
نوشتن با "ن" به صورت صوتی نزدیک است و دو مشکل قبلی یعنی تایپ و یادگیری را هم ندارد ولی چون خیلی با آنچه به آن عادت داریم فاصله دارد و اصولا نظر اهل ادب و متولیان دستور تجویزی را جلب نکرده که هیچ آزرده است، شاید فراگیر شدن و پذیرشش در جامعه به این زودیها اتفاق نیفتد! بالطبع اگر زمانی زور راحتطلبان و نوآوران به محافظهکاران و حکیمان چربید و "ن" فراگیر شد، دیگر سوالی که امروز مطرح است جای مطرح شدنش را از دست میدهد چون جامعه جوابش را انتخاب کرده است.
این هم که هر کس هم هرجور خواست بنویسد هیچ اشکالی نداشته باشد مشکل ویراستاران را زیاد میکند چون مثلا نمیشود یک مجله چاپ کنی که در هر متنش این قیدها یک جوری نوشته شده باشد و بالاخره یک نفر باید بنشیند همه را یک دست کند!
نظر شخصی من را اگر بپرسید این است که در تایپ تنوین را نمیگذارم چون لزومی نمیبینم این زحمت را بر خودم تحمیل کنم (البته اگر قرار شود چیزی را جایی چاپ کنم حتما از ویراستار تکلیف را جویا میشوم!) اما در نوشتن دستی اتوماتیک تنوین میگذارم چون به این شکل عادت دارم و اصولا هم اصراری برای خلاص شدن از دست تنوین ندارم و از طرفی هم خود را قابل برای تعیین تکلیف برای رسمالخط نمیدانم (فکر میکنم کسی که آگاهانه "ن" مینویسد شاید برای خود وظیفه اشاعه این گزینه را قائل است و این هم به نظر من فارغ از اینکه بد است یا خوب به نوعی تعیین تکلیف کردن است!)]
۷ نظر:
برادر من آقای علیانی .. شما اگر به آ« دسته از آدمهایی که از گزینه نون به چای تنوین استفاده می کنند دقت کنید و مرام و عقایدشان را زیر ذره بین بگیرید می بینید که اینها نه تنها دغدغه زبان و ادب فارسی ندارند بلکه کودکان لجوج بی مایه و خودسری هستند که از سر عناد با عرب و زبان عرب و به رسم عرب ستیزی افراطی گری دست به چنین حرکات مذبوحانه ای می زنند. جای شکی نیست که زبان فارسی بخشی از زیبایی و شکوه اش را وام دار زبان عرب است.
آقا یا خانم خرچنگزاده
من اینجا برای کسی پرونده نمیسازم. حرف علمی میزنیم. اگر دریافتن مطلب برایتان دشوار است، راهش مطالعهی بیشتر است، نه پرونده ساختن برای کسانی که گناه ناگفتهشان این است که در زمینهای بیش از شما میدانند.
بسیار ممنون که این بحث در مورد مساله تنوین را مطرح کرده و گسترش دادید.
در این میان، این پست آخری بیشتر با فکر بنده سازگار بود. در عین حال برای من این سوال هست که اگر مساله همان حرکات اضافه و کارهای زاید در تایپ (مثل گرفتن شیفت) است. چرا این بحث بر سر "آ" پیش نمی آید. که اتفاقاً تفاوت نوشتن یا ننوشتن این ~ تاثیر کمتری (در مقایسه با تنوین)در تلفظ حرف دارد.
البته پویایی زبان و سازگاری رسم الخط با نحوه تلفظ جزو خصوصیات سرشتی زبان است. همانگونه که قرنها پیش فارسی زبانان، رسم الخط عربی را -بدون اینکه فرهنگستانی داشته باشند- برای استفاده زبان خود سازگار کردند، اکنون هم می توانند این رسم الخط را بهینه سازی کنند، اما به نظر من اصول نگارش باید از قوامی برخوردار باشند که هرچند سال به هر دلیلی راحت تغییر نیابند. این را نه به خاطر محافظه کاری ، بلکه برای کاهش گسست ارتباطی بین ادبیات گذشته و حال عرض میکنم.
ضمن اینکه در حال حاضر این دوگانه نویسی ها چندان خوشایند به نظر نمی رسند. چون یک زبان باید یک رسم الخط داشته باشد. یعنی یا همه اً بنویسند یا -َن
علاوه بر آن فکر میکنم بهتر است تغییرات رسم الخط فارسی در دو کشور افغانستان و ایران هم هماهنگ باشند. هرچند با توجه به پیشقراول بودن ایران در این مورد، احتمالا افغانها از تغییرات رسمی پیش آمده در ایران پیروی خواهند کرد، اما این تنها یک احتمال است و ممکن است قضیه جور دیگری پیش برود.
بطور خلاصه، شخصا بیشتر به حفظ یکپارچگی رسم الخط در طول زمان و در عرض مکان! علاقمندم. مشتاقانه منتظر صحبتهای دقیقتر صاحب نظران هستم.
بنده نیز حرف علمی زدم. بررسی آماری روی افکار و منش افراد جامعه بخشی از علمی است که سالیان دراز در پی آن کوشیده ام. در ادب و زبان فارسی نیز دستی بر آتش دارم و مطالعاتم اگر به گستردگی مطالعات شما در این باب نباشد کمتر از آن نیست. به هر روی از آنکه چنین پرخاش گرانه و از روی آگاهی بر جهل و نادانی من پاسخ دادید متاسفم.
از علمی که در تعریفش بررسیهای آماری جنابعالی هم بگنجد، به خدایی پناه میبرم که گاه جز او هیچ فریادرسی نیست. بحث ما هم در «ادب و زبان فارسی» نیست. بحث ما یک بحث زبانشناسانه است. شاید هماین که موضوع بحث را نیز درست نمیشناسید نشان بدهد تا چه حد دستی بر آتش دارید.
در عین حال پرونده ساختن برای آدمها و برچسب زدن به آنان، نه کاری از جنس ادبیات است نه زبانشناسی. کاری است از جنس کار بوسهل زوزنی.
احاطهی شما به همآن «ادب فارسی» نیز در جملهبندی جملهی آخرتان آشکار است.
به خدا سپردمتان
تاسف می خورم بر محیط علم پروری که زبان شناس و زبان آموزش شما باشید. شما که مقدماتی ترین شئون هم کلامی و احترام متقابل به خواننده را نمی شناسید بهتر است در همان آبادی تان به چرای احشام بپردازید. گویی ادبیات پرخاشگرانه در پاسخ به مخاطب از بدنه بالاترین خودش را به بدنه جامعه علمی ما نیز پیوند زده است.
خدا حافظ دانشجو و استاد کشور ما باشد
یک نکته برای جلوگیری از سوتفاهم احتمالی:
نوشتار خود یک ظیف است بین دو قطب رسم الخط رسمی/هنجار/تجویزی و آنچه عموم در نوشتار روزمره سریع-بی اندیشه (مثل چت) بکار میبرند.این دومی پویاست و از آن دستورالعمل تجویزی جلو میزند. طبیعتا هم زمانی تاثیرش را بر روی این رسم الخط خواهیم دید (شاید هم به عمر ما قد نداد البته!) که بلاخره زمانی مجبور خواهد شد خود را با کاربرد رایج زمان وفق دهد!این اتفاق هم بارها و بارها در تاریخ هر زبانی که ادبیات مکتوب دارد اتفاق افتاده و ما هم استثنا نیستیم؛ ترسی هم ندارد!
در مورد "آ"، فکر کنم که تنوین به خاطر "عربی بودن" از حساسیت خاصی برخوردار است که بحث پرور میشود!
از لحاظ سختی تایپ تا آنجا که من میدانم "آ" در یک حرکت انجام میشود و به اندازه مثلا "ژ"(ز+شیفت)سخت است، یعنی آسانتر است از حروف تنوین دار که در دو حرکت لازم دارند چون تنوین را باید جدا اضافه کرد. (راستش اگر امکان مشابه "آ" برای تایپ "اً" وجود دارد من بیخبرم!)
از لحاظ تاثیر در خواندن/نوشتن هم مظمئن نیستم در مقایسه با تنوین "اضافی تر" باشد. اول باید دید آیا در کلماتی که "آ" وسط میافتد، گذاشتن یا نگذاشتن کلاه کاملا سیستماتیک است یا نه.
ارسال یک نظر