‏نمایش پست‌ها با برچسب اديان. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب اديان. نمایش همه پست‌ها

۱۳۸۸ آذر ۳۰, دوشنبه

خانه‌ی مریم

ام‌روز در خبرها دیدم که باستان‌شناس‌های اسرائیلی در ناصره بقایای خانه‌ای را کشف کرده‌اند. خانه در عهد رومیان معمور بوده و باستان‌شناسان از روی شواهد و البته با احتیاط حدس می‌زنند خانه‌ی مریم ناصری، مادر حضرت عیسی باشد. باستان‌شناسی ادیان ابراهیمی دائم رو به رشد است.
این یکی از خبرها است: +

۱۳۸۷ مرداد ۲۳, چهارشنبه

یک کتاب نازنین


ام‌روز دوستی کتابی برایم آورد که می‌دانست دوست دارم. راستش اسم کتاب خیلی هم آدم را تحریک نمی‌کند؛ عرفان پس از مدرنیته. نویسنده مرد نازنینی است که قبلا هم ازش حرف زده‌ام و آخر نیاموختم نامش را چه طور تلفظ کنم؛ Don Cupitt.
البته بر خلاف نام کتاب عنوان فصل چهار دیوانه‌کننده بود؛ عرفان نوعی نوشتن است.
و چند جمله از آخرین پاراگراف کتاب:
«هر چه نمادگرایی دینی ما سبک‌تر و مبهم‌تر باشد، بیان احساس دینی ما خالص‌تر و پرشورتر می‌شود. میشل فوکو، در سال 1966 در مطالب پایانی کتاب خود به نام کلمات و چیزها، به نحو ترسناکی نسبت به «مرگ انسان» هشدار می‌دهد. اکنون، آن مرگ به وقوع پیوسته است، و من این دیدگاه را مطرح کردم که می‌توان آن را به مثابه نوعی آزادی دینی و آزادی عاطفی تجربه کرد. جهان می‌گذرد، به دنبال مرگ خدا مرگ انسان می‌آید؛ راست جدید بیش از پیش تندخوتر و انعطاف‌ناپذیرتر می‌شود و برخی از ما به جد درمی‌یابیم که قلب‌هایمان گرم‌تر و ایمانمان قوی‌تر می‌شود.»
این هم چند لینک که شاید دیدنشان خوب باشد:
صفحه‌ی کتاب در سایت ناشر: +
صفحه‌ی کتاب در آمازون: +
معرفی کتاب در وبلاگ یک کتاب‌فروش و نویسنده: +
صفحه‌ی نویسنده در ویکیپدیا: +
سایت نویسنده: +
باز هم معرفی کتاب: +

۱۳۸۷ خرداد ۲۵, شنبه

يک کليسا بالا يکی پايين


دکتر عبدالقادر الحسـ(ـیـ)ـن رئیس مرکز مطالعات باستان‌شناختی رحاب می‌گوید پس از سه ماه کاوش، زیر کلیسای جرجیس مقدس در رحاب در شمال اردن، پلکانی کشف کرده که به یک غار می‌رسد. درون غار – که هفت متر عرض و دوازده متر طولش است و آغاز استفاده‌اش در سال‌های 33 تا 70 میلادی بوده است – دو فضای مختلف هست. یک فضای زندگی روزمره در کناره‌ها و یک فضای دایره‌ای شکل میانی با سکوهای سنگی و محراب که برای عبادت استفاده‌اش می‌کرده‌اند.
روی سقف موزاییک‌نوشته‌ای هست که می‌گوید «هفتاد نفر مومن خدا و ملکوت». یک جوی و یک آب انبار هم هست که این هفتاد نفر ملکوتی را سیراب می‌کرده. کاسه و کوزه و چراغ سفالی هم پیدا کرده‌اند که رویشان نوشته است جرجیس. قبرستان این جماعت را هم دکتر الحسن پیدا کرده است. چند سکه و چند صلیب آهنی هم پیدا کرده و می‌گوید احتمالا این هفتاد نفر از مردم اورشلیم بوده‌اند که مسیحی شده‌اند و بعد بر اثر تعقیب و شکنجه به این سمت گریخته‌اند و اولین کلیسای پنهانی را بنا کرده‌اند.

بقیه‌ی باستان‌شناس‌ها می‌گویند قدیمی‌ترین کلیسایی که پیش از این پیدا شده، یک کلیسای قرن سومی است، بنا بر این موضوع را باید محتاطانه بررسی کرد. برای مثال می‌گویند موزاییک‌هایی شبیه آنچه در این کلیسا یافته‌اند (هفتاد نفر مومن خدا و ملکوت) معمولا در کلیساهای قرن پنج و شش پیدا می‌شوند. پیش‌نهاد این‌ها این است که فرض کنیم این‌جا معبدی بوده که بعدها مسیحی‌ها ازش استفاده کرده‌اند.

بچه‌هایی که آن چند جلسه‌ی بحث شنبه‌ها درباره‌ی ادیان و باستان‌شناسی ادیان و ایمان را آمده بودند می‌دانند که این کشف اگر تایید شود چه قدر مهم است. هر چند حدس می‌زنم که کم‌کم هیجان آقای دکتر کم شود و پای باستان‌شناسان دیگر هم به پروژه باز شود و ببینند هم‌آن حدس آخری درست‌تر بوده است. خیلی هم عجیب نیست که چون‌این شود، چون برای مثال، چرا باید مومنان مسیحی قرن اول صلیب آهنی بسازند و در کلیسایشان نگه دارند؟

عکس‌ها را جمال نصرالله گرفته است. این‌جا می‌توانی همه‌ی عکس‌ها را ببینی؛ نه تا است.