۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۸, چهارشنبه

وقتی جادو کن که وقتش باشد

رولان بارت به زبان ساده و بی پیچ و تاب و گزارش‌گر می‌گوید زبان علمی. این «علمی» گفتنش باری جز تحقیر و انکار ندارد. برای او تنها زبان «ادبیات» جالب است؛ زبان جادو.
گمان نکنم کسی به شدت اکو حساب بارت را رسیده باشد. اکو در «
Language, Power, & Force» صفحه‌ها با تامل آقای بارت را مشت و مال می‌دهد. و گمان کنم حق با اکو است. تقلب در زبان اگر عمومی شود، کاربر متقلب را منزوی می‌کند و بس. بارت مثل شاگرد جادوگری است که چوب استادش را برداشته و می‌خواهد در گذر از هر گذری، سنگ و چوب و در و دیوار را جادو کند. اما حواسش نیست که جادو تنها در کنار زندگی روزمره به چشم می‌آید. اگر جایی همه چیز جادویی باشد، جادوگران هیچ جلوه‌ای نخواهند داشت.
«فقط وقتی جادو کن که وقتش باشد. بقیه‌ی اوقات مثل آدم‌های ساده‌دل زندگی کن.»

شاید این چیزی است که سال‌ها است تلاش می‌کنم به دیگران بیاموزم. موفق بوده‌ام؟ صادقانه اگر بگویم، نه آن‌قدر که انتظار داشته‌ام.


پ‌ن: اين که اين آقاها کی هستند خيلی هم مهم نيست. بارت اين است. اکو هم اين است. ياکوبسن هم با اين که در متن اسمش نيامده اين است. ربطش به بارت و اکو و اين نوشته هم باز چيزی نيست که ذهن را مشغول کند.

۶ نظر:

N گفت...

به نظر من تو خودت هم خیلی ساده نمی نویسی و توی همه نوشته هات یه ذره ادبیات هست.

سعید گفت...

من فکر می کنم این طوری ممکنه وقت جادو هیچ وقت نشه. کم کم همیشه بشه بقیه اوقات. زور زندگی و روزمرگی خیلی بیشتر از این حرفاس. اون وقت ممکنه قلم آدم یخ بزنه، مثل زندگیش.

Sara n گفت...

man ham mikhastam begam ke pas chera khodetoon saade neminevisid?man yadam ast chizhayii az shoam khandem ke sahl o momtane' boodaneshan bi nazir bood,che shod yeho?ke inghadr sakht minevisid?

کاف عین گفت...

سلام
1. @آناهيد: يه ذره؟
2. @سعيد: من نگفتم هر وقت خيال کردی که وقتش است. گفتم؟
3. @سارا: نمی‌دانم کدام را می‌گويی. شايد باز هم بشود رفت سراغش.

Sara n گفت...

منظورم آن دوره سروش جوان و این‌هاست.

zeinab گفت...

برداشتتون از نظریات بارت ناقصه از نظر من.