نظر وارده
حامد عبدی عزیز را هر که بشناسد میداند که طنز تیزش غلیظ است و دانش زبانشناسیش غلیظتر. نظری نوشته دربارهی یادداشت قبلی و با ایمیل فرستاده. ازش ممنون ام و متنش را اینجا میگذارم. تنها نکته این است که برای خواندن نظرش باید کمی صبور و کمی باهوش باشید.
[..."ان" اصلنُ ابدن ایرادی نداره !!! اگه داشت که طبیعت رو فـَقـَد آبکی ملاقات میکردیم :)
اگه اهل زبونی مشگلی واسه ی ابراز به روز افکارشون پیش بیاد، مثلن تو ایممورد که با "ان" پیش اومده، خب مـَلومه که میرن اَ همساده ای-کسی یه مسهلی کف میرن...
بدشم یه جوری مثه پیشی قادِمـِش میکـُننُ اَوَزش میکـُنن (یا خوندنشو مثه "عطر" یا، یا نوشتنشو مثه "رادیو" یا "...) که دیگه رنگ و بوی بومی میگیره..."آگور" خودمون هم میره اونجا و "آجر" برمیگرده و...
اینا مثالای آوائین...مثالای ساختواژگانی هم زیادن..."فوتبالیست" کجای لیگ برتر انگلیس پیدا میشه؟!!!
گاهن پیش میاتش که تکواژ قرضی تو ساخت واژگانی مقصد فعال میشه مثه همین "گاهن"...اگه باورتون نمیشه، نمره ی یکی اَ بروبچز ُ بدم که تلفنن بفرمان خذمتتون!!!!
خواهشن واسه این زبون بی زبون شووَر ننه گیری در نیارین...بذارین مردم این یه جا آزاد باشن...که البته هستن...و نسل امروز تازه رکب بومی سازی رو زده به " اٍ"، نه "اٌ"، نه، کوشش په؟؟؟...ایناهاشش "اً"...(کلی کلید باس زد پیداش کرد...امروزیهام که وخت بسیار قدیمیارو ندارن که...)
حالام اگه کیسه ای دوخته شده، لطفن از دانش "زبان شناسی" مایه نذارین...یا اگه میخواین "زبان شناس" بنمائید، مستند گوئی پیشه کنید که سخنوران سخت درایتمدارند...
ممنون از کورش علیانی ریز بین ُ پر حوصله که دغدغه ی علمی دارد...]
۳ نظر:
خداوند عجب آدمهای باحالی آفریده. آدم بهش امیدوار میشه
خشنگ بید!
چه بامزه نوشتند!
ارسال یک نظر