خصوصی عمومی
هیچ وقت نفهمیدم استدلال آنها که میگویند باید قانون جلوی خودکشی را بگیرد چیست. موضوعی از بودن خصوصیتر هم هست؟ چرا باید کسی حق نداشته باشد برای چیزی این قدر خصوصی، خودش آزادانه تصمیم بگیرد؟ اگر این فشارها و الزامها نباشد، قاعدتا باید بتوانی بروی داروخانه و دو تا قرص بگیری و اولی را سر شب بخوری و آخری را وقت خواب و خواب عمیق ببردت و دیگر هم بیدار نشوی. یکی از حرفهای بیمعنایی که میگویند این است که ممکن است تصمیم خودکشی، شتابزده و در یک موقعیت بحرانی باشد. نمیفهمم. مگر دولت وظیفهی خودش میداند که آدمها را از مثلا سرمایهگذاری شتابزده در بورس محافظت کند که اینجا هم وظیفهی خودش بداند. اما حتا اگر این حرف بیمعنا را بپذیریم، راحت میشود مکانیسمی پدید آورد که جلوی شتابزدگی را بگیرد. مثلا بگوییم برای این که کسی بتواند دو قرص کذایی را از داروخانه بخرد، باید بیست روز پیاپی نامش را در فلان پایگاه اینترنتی به عنوان آمادهی مرگ ثبت کرده باشد. در این صورت تنها در روز بیست و یکم حق دارد قرصها را بخرد و استفاده کند. پن: طبیعتا این بحث از منظری شرعی نیست. تکلیف و موضع شرع که نسبت به خودکشی معلوم است.
۵ نظر:
به نظرم توجیه این است که دولت وظیفه دارد به عنوان «سرپرست» گروه هایی از شهروندان که توانایی تصمیم گیری منطقی در جهت منافع خودشان نیستند عمل کند. برای مثال کودکان یا افراد عقب افتاده ی ذهنی در این گروه قرار میگیرند. مساله ی خودکشی این است که همان طور که در بعضی موارد خودکشی می تواند یک تصمیم خصوصی باشد، در بسیاری از موارد نشانی است از یک بیماری روانی. از نقطه نظر سیاست گذار، ترجیح بر این است که با منع خودکشی در مورد گروه اول (خودکشی به عنوان یک تصمیم شخصی) اشتباه کند تا در مورد گروه دوم.
اين قوانين با اين حال تا حدود زيادی جنبهء مذهبی داره. البته با اين حال من باهاش مخالفت چندانی ندارم (جز مورد اتانازی در صورت بيماری لاعلاج و اين حرفها) چون ميل به خودکشی ميتونه از عواقب جنون يا افسردگی پاتولوژيک باشه، يعنی خيلی ساده يه بيماری روحی با ابعاد فيزيکی (کمبود سروتونين و اين حرفا). پس چندان حرف نامعقولی نيست که بگيم به جای به رسميت شناختن حقوق طرف برای کشتن خودش تحت هر شرايطی، بهتره بهش برای درمان بيماريش کمک بشه. اگه درمان شد و بعد هنوز ميخواست خودش رو بکشه، من يکی که جلوش رو نميگيرم.
lk hlaf ld o,hsjl o,nl v, f;,al ,gd
eeeeeeeeee
من امشب می خواستم خودم رو بکشم ولی با دیدن و خوندن این مطلب از تصمیمم منصرف شدم..
بخودم گفتم برا چی دولت و قانون به من اجازه ی اینو نمیده که خودم رو خودکوشی کنم؟؟؟
برای همین تصمیم دارم اول برم دنبال حق قانونی خودم و مجوز خود کوشی بگیرم بعد خودم رو بکشم چون من ادم قانون مندی هستم.
ولی اینجا جلو همتون میگم که ... اگه دولت به من مجوزقانونی خودکشی نده هاااا .(مثل باقی مجوزا= مجوز زندگی کردن بدون تنفر) بخدا خودم رو میکشم...حالا گفته باشمووراستی کجا باید مجوز خودکشی بگیرم؟ باید تو صف بایستم؟ دروغ هم بگم؟؟
مرسی من تایپ فارسیم خوب شد ..
وبلاک خوبی دارید
chejori nazaramo shenas konam?
majbor shodam 2 bar typ konam chon ro sabte name google click kardam ,, man shenasam avalin bare nazar midam :) movafagh bashin
Cheghadr sakhte adam inja nazar bede 3 bar typ kardam acount ham nadashtam sakhtam,,,
aslan khodamo mikosham onam bedone mojavez :(
به نظرم این که آیا حکومت حق دخالت در این مساله را دارد یا نه به میزان تبعات اجتماعی آن بستگی دارد. از قضا برای من جالب است که این روزها در رسانه های آمریکایی یکی از دلایل بحران جاری مالی را لجام گسیختگی شرکتهای اقساط مسکن و عدم خود داریشان از دادن وام به افرادی میدانند که خانه ای گرانتر از وسعشان میخرند. این یعنی حتی در مهد سرمایه داری و بازار آزاد باید در راستای مصلحت جامعه افراد پر ریسک را از سرمایه گزاری شتاب زده محافظت کرد. اگر این حرف درست باشد می شود همین را به موضوع خودکشی هم تعمیم داد. مثلا می شود گفت رواج خودکشی انگیزه و پویایی کل جامعه را تحدید میکند.
خودكشی چه ربطی به سرمايهداری دارد؟ «مهد» يعنی گهواره و مهد فلان يعنی محل پديد آمدن فلان. ايالات متحده مهد سرمايهداری است؟ مهد بازار آزاد است؟ هلند و انگليس هويج بودهاند در اين زمينه؟ رواج خودكشی چه ربطی دارد به اين كه كسی كه در سلامت عقل و بدون آسيب روحی روانیای كه بشود به شيوهی عقلانی نشانش داد نمیخواهد زندگيش را ادامه بدهد؟ منظورت از «تحديد» واقعا هماين است به معنی محدود كردن يا منظورت همآن «تهديد» مشهور است؟ در مورد «تحديد» كه جواب اين است:
خب بكند.
در مورد تهديد هم بايد بشود معقولانه اين تهديد را نشان داد و بعد هم نشان داد هيچ روش ديگری جز جلوگيری از خودكشی وجود ندارد.
ارسال یک نظر