نوشتن طعم انگور
هر وقت خیال کردی که میتوانی هر چه را در ذهنت است با کلمات بگویی یا بنویسی، از خودت بپرس «طعم انگور سیاه را چه جور مینویسی؟» یا «بوی کندر را چه طور مینویسی؟»
این را کاف عین گذاشت اینجا. حدود ساعت ۱۲:۲۳
برچسب(های) این متن بیا بنویسیم
۶ نظر:
یا قرمز را. برای کسی که تا حالا ندیده اش یا برای خودت!
با کلمات میتوان به یک موجود انسانی دیگر که بوی کندر را یکبار حس کرده و میداند آن بو بوی کند است آدرس بوی کندر را داد. همانطور که خودتان در این نوشته آدرس دادید.
احتمالن به خودم جواب می دم: می نویسم «طعم انگور سیاه» و «بوی کندر»
برادر اين برا كسايي اه كه تا حالا نديدهاند،نشنيدهاند، نبوييدهاند ش.
كوچك بودم. مريض بودم. دكتر بردندم. دكتر گفت: دل پييچه داري؟ نمي دانستم چه مي گويد. چه مي پرسد. چيني بود انگار.
حتي اون احساسايي رو هم كه خيلي ها ادعا ميكنن دارن منتقل ميكنن هم از نظر من نسبيه مثلا وقتي ميخواي زجه بزني تو نوشتت واقعا چند نفرن كه بفهمن داري خفه ميشي از زور بغض
سلام بهاره
قطعا نسبی است و متناسب با چیزهای دیگر هم هست. مثل سیر شدن که الان سیر شدهای و باز فردا گرسنهای. اما باز تلاش میکنی. راه مطلقی نیست. پس ناچار یا از هماین راه نسبی میگذری یا بیخیال کل داستان میشوی.
ارسال یک نظر