۱۳۸۷ مرداد ۱۷, پنجشنبه

استراق سمع در بانک

از خاطرات بانک هم‌آن روز:
ـ ایران اه دیگه. سرمایه‌داری اه. آدما که ارزش ندارن که...
- آره آقا. ارزش ندارن.
- آره. ما خودمون یه آشنا داریم اسمش سعید اه...
- بعله خب.
- آره اسمش سعید اه بعد خیلی هم ساده است ها... یعنی می‌دونی...
- آره آره. می‌دونم.
- آره. خیلی ساده است. اسمش هم سعید اه. خیلی ساده است. یعنی مثل عقب‌افتاده می‌زنه...
- آره. آره.
- آره. ساده است. یعنی فقط قیافه‌ش این جوری می‌زنه‌ها. اسمش هم سعید اه. اون وقت... می‌دونی که...
- آره. من دیده‌م خودم این چیزها رو...
- آره. یه روز می‌ره تو بانک این. گفتم که. اسمش هم سعید اه...
- آره. آهان. می‌دونم.
- بعد شماره می‌گیره وامی‌سته نوبتش بشه. مثل من و شما الان شماره گرفتیم ها.
- آره دیگه. آدم که ارزش نداره که. حالا شما الان...
- آره بابا. هم‌این رو می‌گم دیگه. این وامی‌سته تو صف. نوبتش که می‌شه می‌گن این منگول اه. بیا اسگولش کنیم.
- آره دیگه.
- آره دیگه. اسمش هم سعید اه این. به‌ش می‌گن وایسا ته صف.
- مثل من و شما دیگه الان. ببین این شماره که...
- آره. خلاصه این باز می‌ره ته صف. هی این کار رو می‌کنن با این. این هم اسمش سعید اه...
- آره. آره.
- آره. می‌ره هی ته صف. می‌گه ببینم چی می‌شه آخر. اصلا یعنی به روی خودش هم نمی‌آره. قیافه‌اش هم آخه یه جوری اه. عین این عقب افتاده‌ها.
- آره. می‌دونم. دیده‌م از این ها.
- عقب‌افتاده نیست ها. قیافه‌اش اه.
- آره آره. می‌دونم.
- خلاصه دیگه هیچ کس نمی‌مونه تو بانک. می‌ره جلو یه چک می‌کشه از حسابش.
- چک می‌کشه. آره.
- آره. چک. یه رقمی که نداشتن این‌ها به‌ش بدن دیگه. بعد زنگ می‌زنن به بانک‌های دیگه اون دور و ور. مثلا صادرات بوده، زنگ می‌زنن ملی، مثلا سپه، مثلا پاسارگاد اینا.
- آره. زنگ می‌زنن. با هم ارتباط دارن. آره.
- آره. می‌بینن اون‌ها هم همه پولاشون رو بذارن رو هم نمی‌تونن بدن پول چک این رو.
- آره. نمی‌تونن دیگه. آره.
- آره. بعد چی کارش کنن حالا؟ یعنی چی کارش می‌تونن کنن؟ به‌ش رشوه بدن؟ این که خودش این همه مایه داره. رشوه‌ی چی بدن به‌ش؟
- آره دیگه. رشوه مال نداراس. آره. الان هم‌این ما...
- آره. رشوه نمی‌شه داد دیگه. این همه مایه داره خودش. می‌رن سراغ این پیرمردا. این ریش سفیدای محلو جمع می‌کنن. اینا بیان واسطه بشن این چکش رو پس بگیره.
- پس بگیره. بی‌شرف‌ها. پس بگیره.
- آره. بی‌شرف‌ها. این هم چی کا می‌کنه؟ می‌گه باید این‌ها بیان تعهد بدن. تعهد بدن چی؟ تعهد بدن که اگه یکی یه چک داشت بیس تومن...
- بیس تومن.
- آره. بیس تومن. بیس تا تک تومنی. اگه چک داش بیس تومن با من هیچ فرقی نکنه. هم‌این رفتار که با من دارین با اون داشته باشین.
- هم‌این رفتار؟
- هم‌این رفتار. یعنی چی؟ یعنی انسانیت. یعنی سرمایه‌داری نه.
- هم‌این دیگه. هم‌این. انسانیت. اما خب کو؟
- هم‌این دیگه. کو واقعا؟ واقعا کو؟ انسانیت مرده. هم‌این سرمایه‌داری اه همه‌ش.

۲ نظر:

N گفت...

یعنی تو همه حرفای اینا رو یادت موند؟ یا یادداشت برداشتی؟ یا مضمون رو گرفتی و بقیه ش تخیل اه؟ یا چی؟ عجیب اه برام! یعنی باورم نمی شه یارو ان دفعه گفته باشه اسمش سعید اه. مثل این سریالای مردم بخنذون بود که هی یه چیزو تکرار می کنن که مردم بخندن و می رن رو اعصاب آدمی.

nasrin گفت...

شوخی می کنی، مطمئنی اغراق نداشت