«عقل» گاهی نام دندانی است
جداشدگان از دولت نهم دو دسته اند. یک دسته آنها که موجب رفتنشان فقط بیکفایتیشان بوده و بس، و یک دسته آنها که موجب رفتنشان فقط کفایتشان بوده است. با گروه اول کار زیادی نمیتوانم داشت. از همان اول هم نباید آن جا مینشستند، اما به ضرب و زور قسم و آیهی رئیس جمهور در روز رأی اعتماد گرفتن از مجلس کارشان راه افتاده است. به کابینهی امروز هم که نگاه کنید، پر است از این وزیران درخشان.
گروه دوم کسانی هستند که جلوی فساد (چه عقلی و چه مالی) ایستاده بودند و این ایستادن و بلهقربانگو نبودنشان راه رفتنشان را باز کرد. کسانی مثل هامانه و دانش جعفری و شیبانی و لاریجانی کم و بیش از این دسته بودهاند. قاعدتا مشی اینها این بوده که روز آخر هم بایستند و بگویند چرا و چهگونه میروند، اما فضای پرتهدید و ارعاب، مصلحتبینیهای تخیلی و توصیههای این و آن واداشتشان که سکوت کنند. دانش جعفری اولین کسی است که چراغ برداشته و کورسویی به تاریکی فسادآفرین درون دولت نهم انداخته است. اگر سخنرانی تودیعش را ندیدهای ببین.
شاید اگر آن دیگران هم پیش از او چوناین کرده بودند، الان روز و روزگار بهتری داشتیم و رئیس جمهور نمیتوانست برود قم این قدر راحت برای خودش روضهی انامضلومحسین بخواند.
در این میان البته وزیر مفرح کشور هم که یقینا از گروه اول است، تهدید میکند که وقت رفتن خواهد گفت به چه دلیل میرود. چه میشود کرد؟ حکایت همآن است که گفت ما دو تن را کجا میبری؟
مهم این است که کمکم میتوان دید کار هیئت دولتی که در بدو کار همقسم میشوند خبری بی اجازه به بیرون ندهند (یعنی قسم میخورند یکی از وظایفشان را نادیده بگیرند) به کجا میکشد و درون پرده چه مایه بیاعتنایی به عقل سلیم و سلامت انباشته شده است.
محسن نامجو گاهی میرود روی اعصاب. دارد میخواند «عقلی که زخمش چرکی اه».
پن: بله خب. مظلوم درست است نه مضلوم. حالا اگر کسی در مضلوم ظرافتی هم ديد نوش جانش.
گروه دوم کسانی هستند که جلوی فساد (چه عقلی و چه مالی) ایستاده بودند و این ایستادن و بلهقربانگو نبودنشان راه رفتنشان را باز کرد. کسانی مثل هامانه و دانش جعفری و شیبانی و لاریجانی کم و بیش از این دسته بودهاند. قاعدتا مشی اینها این بوده که روز آخر هم بایستند و بگویند چرا و چهگونه میروند، اما فضای پرتهدید و ارعاب، مصلحتبینیهای تخیلی و توصیههای این و آن واداشتشان که سکوت کنند. دانش جعفری اولین کسی است که چراغ برداشته و کورسویی به تاریکی فسادآفرین درون دولت نهم انداخته است. اگر سخنرانی تودیعش را ندیدهای ببین.
شاید اگر آن دیگران هم پیش از او چوناین کرده بودند، الان روز و روزگار بهتری داشتیم و رئیس جمهور نمیتوانست برود قم این قدر راحت برای خودش روضهی انامضلومحسین بخواند.
در این میان البته وزیر مفرح کشور هم که یقینا از گروه اول است، تهدید میکند که وقت رفتن خواهد گفت به چه دلیل میرود. چه میشود کرد؟ حکایت همآن است که گفت ما دو تن را کجا میبری؟
مهم این است که کمکم میتوان دید کار هیئت دولتی که در بدو کار همقسم میشوند خبری بی اجازه به بیرون ندهند (یعنی قسم میخورند یکی از وظایفشان را نادیده بگیرند) به کجا میکشد و درون پرده چه مایه بیاعتنایی به عقل سلیم و سلامت انباشته شده است.
محسن نامجو گاهی میرود روی اعصاب. دارد میخواند «عقلی که زخمش چرکی اه».
پن: بله خب. مظلوم درست است نه مضلوم. حالا اگر کسی در مضلوم ظرافتی هم ديد نوش جانش.
۶ نظر:
با سلام و تشکر از مطلب خوبتان
مظلوم صحیح است، نه مضلوم.
سلام
قربان ما در خوندن وبلاگ شما به مرحله حق اليقين رسيديم!
يعنی آنستلی يک لحظه هم شک نکردم که مضلوم غلط ديکته ای باشه! D:
ولی ظرافت رو هم درنيافتيم، دهخدا رو هم سرچ نموديم نيافتيم، معجم هم مهيا نبيد! يعنی چی مضلوم؟
سعيد جان
مضلوم معنی ندارد. لابد شنيدهای که طرف گفت «خسن و خسين هر سه دختران مغاويه بودند.» براي دريافتن ظرافتش معجم به کار نمیآيد. ها؟
اي ول به ظرافتت، آقاي نيكوروش!
جالب است؛ گويا «مضلوم» مطلب از اصل مطلب جذابتر و مهمتر شده!
(نكند اصلاً يكي از ظرافتهايش همين است؟!);)
کمتر جایی میشه این لحن را پیدا کرد.من از این صریح نوشتن مودبانه خوشم می آد
ارسال یک نظر