۱۳۸۶ تیر ۲۹, جمعه

جامعه‌های دم‌دار و دانش‌مندان جامعه‌شناس

کسی که فکر می‌کند تنها در ایران آدم‌های بی‌سواد و پرمدعا می‌توانند به جایی برسند که شاید دیگران با سواد بیش‌تر و مدعای کم‌تر نرسند، آدم خیالاتی‌ای است. خیلی جاهای دنیا هم‌این‌طور است. اما کسی که خیال می‌کند به این دلیل حق دارد بگوید اوضاع درست است و همه چیز روبه‌راه است و مشکلی در میان نیست که نیست، از آن آدم اولی هم خیالاتی‌تر است.
احمد خاتمی که به قول صدا و سیما «خطیب موقت جمعه‌ی تهران» است، داشت درباره‌ی این چیزی که دو شب نشان دادند و درش اسفندیاری و تاج‌بخش و جهانبگلو حرف می‌زدند، درفشانی می‌کرد. می‌گفت «هر کس این دو برنامه را دیده باشد، الان می‌داند که...» و بعد حرف‌هایی می‌زد که نمی‌دانم چه ربطی به دیدن این دو برنامه داشت. کم‌کم آتشش تندتر شد و گفت «و این کار را تحت عنوان جامعه‌ی مدنی می‌کنند که دیدید در این اعترافاتشون هم چه قدر در این اسم می‌دمیدند.» حالا این که فعل «دمیدن» این‌جا چه مناسبتی دارد و چه‌طور کسی که بلد نیست دو کلمه فارسی آدمی‌زادفهم حرف بزند می‌شود امام جمعه‌ی موقت تهران، از بحث مورد نظر من کمی دور است. هر چه فکر کردم و ذهنم را مرور کردم دیدم چیز مثبتی از جامعه‌ی مدنی نگفتند این مادرمرده‌ها. می‌گفتند باید از جامعه‌ی مدنی حرکت کرد و رسید به جامعه‌ی باز. دیدم خطیب دانش‌مند تفاوت چندانی بین جامعه‌ی باز و جامعه‌ی مدنی قائل نیست. اصولا از «جامعه‌ای» که پشتش دم و دنباله‌ای داشته باشد خوشش نمی‌آید.
ای دوستان اهل دعا مرحمت کنید
صبری بررای ما ز خدا مسئلت کنید.

۲ نظر:

Unknown گفت...

Don't let them lost you your restraint over yourself.

SAM گفت...

ما عمریست که دست به دعا برداشته ایم
شما چرا لب از ذکر فروگذاشته و گوش گشوده اید به ...