درمانگر در لابیرنت
این روزها دوست دارم یک مقاله دربارهی یک مسئلهی صرفا نظری جذاب بخوانم. دیشب خوابش را میدیدم. اسمش را یادم نیست، اما موضوعش این بود که «اخلاق به درمانگر حکم میکند به فرض صداقت بیمار پایبند بماند یا مراقب باشد گول گزارشهای غلط بیمار را نخورد؟»
پیش میآید که درمانگر به بیمار اعتماد کند و خیرش را ببیند و پیش میآید که درمانگر به بیمار اعتماد کند و گولش را بخورد و پیش میآید که درمانگر آن قدر دنبال توطئهی بیمار بگردد که نه تنها نتواند کاری بررای بیمار کند، که خودش هم کموبیش بیمار شود.
پن: میدانم که اگر فوکویی نگاهش کنی اصلا صورت مسئله بیمعنا میشود. قربان آدم چیزفهم. پس فوکویی نگاهش نکن.
پیش میآید که درمانگر به بیمار اعتماد کند و خیرش را ببیند و پیش میآید که درمانگر به بیمار اعتماد کند و گولش را بخورد و پیش میآید که درمانگر آن قدر دنبال توطئهی بیمار بگردد که نه تنها نتواند کاری بررای بیمار کند، که خودش هم کموبیش بیمار شود.
پن: میدانم که اگر فوکویی نگاهش کنی اصلا صورت مسئله بیمعنا میشود. قربان آدم چیزفهم. پس فوکویی نگاهش نکن.
پن2: نه! هیچ کدام از شما که نامه نوشتید و هیچ کدام از شما که حتا نامه ننوشتید و با حذف در لیست دوستانتان عکسالعمل نشان دادید بیمار این متن نیستید. به این دلیل ساده که من درمانگر نیستم، دست کم درمانگر کسی جز خودم نیستم.
پن3: بررای مثال:
- قرصهای سدیمت رو میخوری مرتب؟
- بععععععععله دکتر.
خب معلوم است که دارد دروغ میگوید. اگر خورده بود یا از سختی سر وقت خوردنشان شکایت داشت یا از عوارضش، مثل سرگیجه و خوابآلودگی. اما همیشه هم به این سادگی نیست. گاه خیلی پیچیده میشود.
۱۲ نظر:
Wander might you be watching Dr. House on the Fox channel these days?
Hi
No. I'm not. What is it?
" دست کم درمانگر کسی جز خودم نیستم"
I remember since when I was a little boy I've been told here and there that you should not practice medicine by yourself, but nowadays good doctors are so rare; what should I do?!
ettefaghan az inja rad mishodam, be in commente hamnaam barkhordam! goftam aashnahaye dige ham momkene rad beshan, fekr konan man hastam! in commento mizaaram jahate shaffaf saazi!
@ MHM: I have not a good. I try to protect myself by managing my mind and acts.
@ sam: Well, and now which sam are you and which one is (s)he? ;)
take a look at our profiles.
اتفاقا مسئله ی خیلی جالبیه که این روزها ماها زیاد باهاش برخورد داریم. گاهی فکر میکنم تنها چیزی که به ما یاد دادن اینه که مریض در هر صورت دروغ میگه و اغراق میکنه! و هنر ما اینه که دروغش رو تشخیص بدیم...و این منجر به این میشه که به درد مریض خیلی وقت ها اهمیت ندیم.هر چند نهایتا خیلی از مریضی ها منشا روانی دارن ، و خیلی ها واسه جلب توجه مریض میشن؛ اما تشخیص این دو تا از هم خیلی سخت اه.و تصمیم گرفتن واسه کاری که باید به عنوان یه درمانگر انجام بدی.
@ sa'ide: thanks.
سلام عليکم. احوال شما؟
آقا یک توضيحی درباره "بررای" بده. جرا این طوری می نویسیش؟
سلام عرض شد. احوال شما؟
نمی دونم دفعه اول پیغامم رسید یا نه. اگر رسید ببخشید و اگر نرسید ایناهاش:
اگر ممکنه یک توضیحی درباره "بررای" بده. چرا این مدلی؟
سلام
این که میگوییم «برای» در گذشتههای دور مرکب از دو واژه بوده است، «پد» و «رای». «رای» به معنای نظر و قصد است. در کتابهای فارسی مدرسه هم متنهایی خواندیم که رای را به این معنا به کار برده بودند. «پد» هم نوعی حرف است. اگر خطا نکنم حرف اضافه. مثلا ترکیبی که امروزه آن را «به نام خدا» مینویسیم در آغاز «پد نام خوَدای» بوده است.
به گمان من «به» جایگزین خوبی بررای «پد» نیست. «با» و «بر» را ترجیح میدهم.
اما این که چهرا مثل بچهی آدم نمینویسم «برای»؟ چون اشاره به ریشهی واژهها را دوست دارم. همیشه هم اینطور نمینویسم. خب، اینجا وبلاگ است و میتوانم با سلیقهی خودم عمل کنم.
ممنون!
ارسال یک نظر