تا باز کـِی
امروز به یاد جوانی و بررای دیدار دوستی جوان رفتم دانشگاه صنعتی شریف. دوست جوان من بسیار دانا است، تازه مدرک کارشناسی ریاضیش را گرفته و دارد میرود در فرانسه، هلند یا بریتانیا فلسفه بخواند.
کمی دربارهی دانشگاه و استادها گپ زدیم. دکتر تابش که انگار خودِ دانشکده است، از دکتر شهشهانی و دکتر محمد اردشیر که گذشتیم، یاد دکتر بهمن مهری و موی سپید و مهر نامانوس و لهجهاش را زنده کردیم. از یکی دو تا از درسها گفتیم؛ منطق و مبانی ریاضی و نظریهی مجموعه. اندکی در کنجی که نشسته بودیم به کتاب نظریهی مجموعهی لین و لین (Lin & Lin) خندیدیم. اسمی هم از یکی دو تا فیلسوف و نظرهاشان بردیم. آب آلبالوی مبسوطی هم نمنمک میخوردیم.
کمی دربارهی دانشگاه و استادها گپ زدیم. دکتر تابش که انگار خودِ دانشکده است، از دکتر شهشهانی و دکتر محمد اردشیر که گذشتیم، یاد دکتر بهمن مهری و موی سپید و مهر نامانوس و لهجهاش را زنده کردیم. از یکی دو تا از درسها گفتیم؛ منطق و مبانی ریاضی و نظریهی مجموعه. اندکی در کنجی که نشسته بودیم به کتاب نظریهی مجموعهی لین و لین (Lin & Lin) خندیدیم. اسمی هم از یکی دو تا فیلسوف و نظرهاشان بردیم. آب آلبالوی مبسوطی هم نمنمک میخوردیم.
دربارهی نگارش هم تا دلت بخواهد رودهدرازی کردم. از کتاب غلط ننویسیم ابوالحسن نجفی حرف زدیم و این که درست و غلط چیاست و این که ویرایش اول این کتاب چه اندازه با ویرایش جدیدش تفاوت داشت و این که این تفاوت نشانهی چیاست. روز خوشی بود. تا باز کـِی.
۳ نظر:
سلام. تا باشه از اين ديدارها باشه!
اين نقطه سر خط چه كرده با اين بچه هاي شريف !!!!
Ba saleh naboodi!?! :D
دلتون اومد از شادمان نگین؟؟ شاید واسه همین برچسبش شده "غمگنانه".ـ
ارسال یک نظر