۱۳۸۶ اردیبهشت ۱۰, دوشنبه

عذر می‌خواهم

این چند روزه گاه به کسانی جواب‌های تند داده‌ام. بی‌تعارف اگر حرف بزنم، فضا فضای پر از تهدیدی است. این سوال‌های رندانه‌ی دو سه کلمه‌ای بوی تهدید می‌دهند. و من عکس‌العمل نشان داده‌ام. نه بررای این که تهدید آزارم داده است. بل‌که چون نوشته‌هایم و زندگیم را مستحق تهدید نمی‌بینم.
بله. من بلد ام در برابر خطرهای احتمالی از خودم خوب دفاع کنم. اما اگر یک آدم ناتوان این حرف‌ها را زده بود باید می‌ترسید و می‌لرزید؟ به هر حال، احتمالا کسانی هم از من حرف تند شنیده و خوانده‌اند که چون‌این قصدی نداشته‌اند. صمیمانه از تک‌تکشان عذر می‌خواهم. و تاکید می‌کنم فقط محتوای حرف را ملاک بگیرند و بزرگ‌وارانه از تندی لحنش بگذرند.

۵ نظر:

صریر گفت...

سلام. نوشته هاي اينترنتي معمولا مي مانند و كاربران بارها و بارها از راههاي مختلف اين نوشته ها را مي بينند و مي خوانند. ما برداشت هاي خود را از مسائل مختلف مي نويسيم، برداشت هايي كه ممكن است با حقيقت مطلب متفاوت باشد، اما بر روي خواننده اثرگذار است. چقدر ما پاسخگوي تحريف ذهن مخاطب خود -به صورت ناخواسته- هستيم؟ شايد ما روزي به حقيقت مطلب برسيم، اما تكليف آنكه گذري آمده و خوانده و رفته است چه؟

کاف عین گفت...

شاهد از غیب رسید. جناب آقا. شما محتسب ای؟

صریر گفت...

بعضی سوالها ، مربوط به شخص خاصی نیست. سوالهایی است که حتی وجدان خودمان نیز از ما می پرسد و ما رندانه از جواب طفره می رویم و حتی خودمان را هم گول می زنیم . نه. من محتسب نیستم. مذکرم. به کسر کاف.

کاف عین گفت...

عزیز من متوجه نیستی مذکر بودن چه ادعای بزرگی است. محتسب پاس‌بان و مامور امر به معروف است. مذکر هم‌آن رسولی است که توهم داری که غیرتش را داری. حالا خواسته‌ای خفض جناح ذل کنی گفته‌ای مذکر ای نه محتسب؟

صریر گفت...

حق با شماست. شاهد از غيب مي رسد.