۱۳۸۵ اسفند ۱۹, شنبه

اهلیت

«خانوم گاهی تو جلسه اگه ببینه ظرفیتش هست، از اسرار می‌گه برامون. من که به‌ش گفتم دارم می‌رم کربلا، گفت شما دقت کن ببین امام حسین هم مکه رو نیمه‌کاره رها کرد بره کربلا.»
هم‌این است که من می‌میرم برای اسرار. خدا نگه دارد هر چه خانم جلسه‌ای را که اسرارشان موقع شیشه پاک کردن می‌رسد به گوش اهلش که ما باشیم.

۳ نظر:

meisamjonam گفت...

سلام
1 - شما تو جلسه خانم چیکار میکردید
2 - اگه رفتید کربلا من را دعا کنید
3 - خدا کنه همه اسرار را درک کنند

yousefiz گفت...

واقعا که! استراق! سمع اون هم از جلسات خانما! جدا که!

yousefiz گفت...

من دوازده بار اين متن رو خوندم تا فهميدم کي به کيه!!! شما فوق العاده مي نويسيد!!!
کاملا واضح!
اصلا من ميميرم براي نوشته هاي شما!!!