۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۵, چهارشنبه

باز هم فراخوان خوابگرد

درباره‌ی فراخوان آقای شکراللهی پیش از این نوشته‌ام، باز هم می‌نویسم تا اگر چیزی مبهم مانده روشن شود.
1. من به هیچ وجه مخالفت یا دشمنی‌ای با آقای شکراللهی ندارم. او را ندیده‌ام و نمی‌شناسم و هرگز با هم اختلاف شغلی یا مالی یا اختلاف‌هایی از این دست نداشته‌ایم.
2. من مخالفتی با فراخوان ایشان - در حد کلیات - ندارم و این فراخوان را تلاشی برای یک کار خوب می‌دانم و از آن حمایت می کنم. در جزئیات نیز - هر چند جاهایی نظر دیگری داشته باشم - به او حق می‌دهم که کار را به روش خودش انجام دهد.
3. تنها مورد اختلاف استفاده‌ی او از عنوان «وبلاگ‌نویسان» است. من وبلاگ می‌نویسم و در این فراخوان شرکت نکرده‌ام. بسیاری دیگر هم، وبلاگ می‌نویسند و به هر دلیلی - که به خودشان ربط دارد - در این فراخوان شرکت نمی‌کنند. عنوان وبلاگ‌نویسان عنوانی همگانی است و من و دیگر کسانی که در فراخوان شرکت ندارند، حق دارند به این عنوان اعتراض کنند.
4. آقای شکراللهی جایی - در جواب به اعتراضی شبیه آن‌چه من گفتم - نوشته است:
فکر می‌کنم این اصلاً بحثی ندارد، این مسابقه دقیقاً «نظرسنجی محبوب‌ترین کتاب سالِ خوانندگان و مخاطبان خوابگرد» است. اسم‌اش را می‌توانید خیلی راحت جایزه‌ی خوابگرد هم بگذارید.
اصلاً فکر نمی‌کردم این جای بحث داشته باشد در ذهن کسی...
من حسن نیت و انعطاف‌پذیری او را که در گفتارش نشان داده است ستایش می‌کنم اما این نیاز به عمل دارد. من و دیگر معترض‌ها اسم فراخوان را «انتخاب ما وبلاگ‌نویسان» یا «انتخاب وبلاگ‌نویسان ایرانی» نگذاشته‌ایم و برایش لوگو نساخته‌ایم که بتوانیم هر چه دوست داشتیم صدایش بزنیم. آقای شکراللهی تنها کسی است که می‌تواند اسم تازه‌ای بگذارد و بهتر است اسم مناسبی بگذارد که حقوق دیگران در آن نادیده گرفته نشود.‏
5. آقای شکراللهی در جایی دیگر نیز در پاسخ به اعتراض‌ها گفته است:
می‌ماند نام نهایی. اگر از این فراخوان در اجرا هم استقبال بشود و به نتیجه هم برسد، کاملاً بدیهی ست که که آثار برگزیده، برگزیده‌ی «جمعی از وبلاگ‌نویس‌ها» خواهد بود و لاغیر؛ اندکی صبر فقط. ...
سرآخر، خوشبختانه این فضای مجازی همان‌گونه که ساختارش به هیچ کس اجازه نمی‌هد کسی نمایندگی دیگران را ادعا کند، آن‌قدر بی‌مرز و پذیرنده است که امکان هر حرکت، پیشنهاد یا فراخوان و راه‌اندازی برنامه برای هر کسی را در ذات خود دارد.
این‌ها حرف‌های معقولی است و نشان می‌دهد گوینده در حد گفتار از خود چیزی جز حسن نیت نشان نداده است. این را گرامی باید داشت. و البته کاش آقای شکراللهی خیلی ساده این تغییر نام را انجام می‌داد. اگر چون‌این کرده بود، حتی شاید نیازی به هم‌این توضیح‌ها نبود.
6. به هر حال اختلاف هنوز هم بر سر هم‌این عنوان است. من انگیزه‌ی کسانی را که سعی می‌کنند اختلاف را بزرگ‌تر و اعتراض من و دیگران را در جهت جلوگیری از کار شکراللهی قلم‌داد کنند نمی‌دانم. اما می‌دانم من تلاشی در جهت جلوگیری از این فراخوان نکرده‌ام و نمی‌کنم. به گمان من خوش‌بختانه حقی که من به خاطرش اعتراض کرده‌ام بسیار جزئی و حاشیه‌ای است و بازگرداندنش هیچ صدمه‌ای به کار خوب آقای شکراللهی نمی‌زند. جایی مثالی زدم که این‌جا تکرار می‌کنم.
برای من مثل این است که کسی که دارد کار خوبی می‌کند - مثلا برای فقیران کمک جمع می‌کند - ماشینش را طوری پارک کرده که چرخش توی باغ‌چه‌ی من است. من می‌خواهم ماشینش را بردارد. نه مخالف کار خیریه‌ی او هستم، نه دعوای شخصی ای در میان است، نه کوچکی حقم در برابر بزرگی کار شکراللهی بی‌معنایش می‌کند نه گفتار خیرخواهانه‌ی شکراللهی مشکل من را حل می‌کند. چاره‌ی کار ساده است. چرخ ماشین از باغ‌چه بیرون برود. به قول دوستان شوخ: به امید آن روز.‏
7. نمی‌فهمم چرا. اما کسانی این میان هستند که گمان می‌کنند وظیفه دارند از آقای شکراللهی دفاع کنند و باز نمی‌دانم چرا این کار را با توهین و تحقیر می‌کنند. تنها به دو نمونه اشاره می‌کنم. یکی کسانی را که اعتراض دارند «غرض و مرض»دار می‌نامد و دیگری متهمشان می‌کند که پارانویا دارند. من دلیلی نمی‌بینم که این حرف‌ها را به آقای شکراللهی مربوط ببینم. در عین حال گمان می‌کنم بد نیست که او هم مثل من به خودش حسن نیت داشته باشد و چیزکی بنویسد یا بگوید که نشان بدهد حسابش از این دوست‌دارانش جدا است.
8. کسانی هم هستند که شیوه‌شان اعتراض به موارد کوچک، یا اصرار و تداوم اعتراض، یا بیان صریح اعتراض نیست. من با این که هم‌راهی این افراد می‌تواند کمک زیادی به من کند، به آنان احترام می‌گذارم و هیچ وقت از آن‌ها نمی‌خواهم مثل من عمل کنند. در عین حال نمی‌پذیرم که آن‌ها از من توقع داشته باشند روش خود را کنار بگذارم و روش آن‌ها را انتخاب کنم. نمی‌فهمم چه‌طور کسی که به این مبحث علاقه ندارد و می‌تواند بدون خواندن چون‌این متن‌هایی به زندگیش برسد رنج خواندن را به خودش هم‌وار می‌کند و بعد از من می‌خواهد حوصله‌اش را سر نبرم یا بس کنم یا خفه شوم. من گمان می‌کنم حقی دارم و گمان می‌کنم متاسفانه آقای شکراللهی هنوز این حق را باز نداده و اعتراضم را تا باز گرفتن این حق - در حد توانم - ادامه می‌دهم.
9. بیش از هر چیز تعجب می‌کنم و هم‌چون‌آن منتظر هستم تا بالاخره آقای شکراللهی حق کوچک من و مانند من را جدی بگیرد و حسن نیتش را که در گفتار نشان داده است، در عمل نیز نشان بدهد. احتمالا این نشان سماجت من است که تاکید می‌کنم آن‌چه ما بر آن پا می‌فشریم حق ما است، و آقای شکراللهی اگر این حق را برگرداند کار خوبی - و لطفی به کار خوبی که راه انداخته و نه به دیگران - کرده است. به امید آن روز.

۷ نظر:

سينا جامي=Sina Jami گفت...

سلام.
خب، با توضيحاتي كه آقاي شكراللهي در وبلاگ ف.م.سخن داده‌‌اند من فكر كنم منظور ايشان اين عنوان باشد:

خوش‌اقبال‌ترين كتاب داستان سال بلاگرهاي خوابگردخوان.
اما اينهمه معنا،در قالب موجز سه كلمه نمي‌گنجد.احتمالا مشكل اينجاست.
اگر شما پيشنهادي منصفانه بكنيد من فكر كنم سيد رضا شكراللهي قبول كند.

Unknown گفت...

...می دونم مشکلات بزرگ از همین چیزهای کوچیک مثل چرخ توی باقچه شروع میشه
...می دونم.من خودم اساسا شاید بخاطر یه همچین چیزی فیوزم بپره
...ولی عجالتا روزگارم این روزا جوری شده که به شما فرهیختگان که یه همچین چیزی مکدرتون میکنه غبطه می خورم
...چه خوشبختین شماها
...این روزا شاید اگه یه لوکوموتیو توی باغچه که سهله روی کله م باشه شاید حتی نفهمم
...این روزای تلخ تر از زهر مار
...چه خوشبختین شماها
شایدم اصلا چرا میخونم اینجارو؟!
...اینم حرف حسابه
.......پاینده باشید وطرحی نو دراندازید...منم با زبون خوش خودم میرم ممیزی!!!!!!!!!!!!!

Unknown گفت...

چه‏قدر شما خوش بین اید!
حق؟!

Unknown گفت...

حافظ ار خصم خطا گفت نگیریم بر او
ور به حق گفت....

یار جوان صدر گفت...

سلام به شما یار صدر عزیز
14خرداد امسال امام موسی صدر 82 می شود.82 سالی که 32 سال آن در اسارت گذشته است.
ما جوانان ایران، امروز نام امام موسی صدر را از زندان فراموشی و غربت آزاد می کنیم تا فردا از اسارت لیبی رهایش کنیم.
برای سهیم شدن در این بزرگداشت می توانید از محصولات طراحی شده یاران صدر در وبلاگ یا سایت خود استفاده کنید و یا در صورت تمایل یک پست از وبلاگ خود را به 14خرداد و تولد امام موسی صدر اختصاص دهید.
در ضمن از شما دعوت می شود در روز تولد امام موسی صدر با مراجعه به سایت یاران صدر در جشن تولد مجازی امام شرکت کنید.
منتظر حضور گرم شما هستیم.

سينا جامي=Sina Jami گفت...

1)
http://sinajami.blogspot.com/2010/06/blog-post_01.html
2)
http://sinajami.blogspot.com/2010/06/blog-post_03.html

M. گفت...

سلام.
مطلب جالبی بود. من هم همیشه اینگونه می اندیشیدم در مورد مسابقه خوابگرد.
این جمله تان بسیار زیبا بود و شرح حال قسمتی از عقاید من:
"احتمالا این نشان سماجت من است که تاکید می‌کنم آن‌چه ما بر آن پا می‌فشریم حق ما است"
نیک باشید و پاینده