ماءالشعور (2)
میدان ونک ساعت چهل و پنج دقیقه بعد از نیمهشب. من جلوی خودپرداز بانک سپه ایستاده بودم. روی صفحهاش پیغامی بود که میگفت به یکی از سه چهار دلیل زیر (که یادم نیست چهها بودند) پولی نمیدهدم. بیپول مانده بودم. تلفن زدم به بانک عزیز سپه. قرار شد برای کار اول شمارهی یک و کار دوم شمارهی دو و قسعلیهذا را بگیرم. بالاخره شمارهی هفت به ایتیام رسید. هفت را گرفتم. باز گفت منتظر بمانم. ماندم. آقایی سلام کرد. گفتمش که از چهارراه پارک وی تا میدان ونک بیش از دوازده خودپرداز را آزمودهام و هیچ یک پولم ندادهاند. گفت در حال آپدیت هستیم. تا دو صبح طول میکشد. گفتم همه با هم؟ اگر یکی بی پول مانده باشد و نیاز داشته باشد چه باید کند؟ خداحافظی کرد.
۱۳ نظر:
وقتی آدم بی پول می شود همه با آدم خداحافظی می کنند حتی خودپردازها !.. نمی دانستید ؟..
اغلب قريب به اتفاق مواقع، من در پول گرفتن از اين خودپرداز ها ناكام بوده ام. يك بار در ساعات كاري به يكي از شعب بانك صادرات مراجعه كردم تا از كارت ام پول بگيرم. در شعبه گفتند نداريم برو از دستگاه بگير. رفتم و نداد. برگشتم گفتم نميدهد و من پول لازم دارم. گفتند شرمندة، نداريم. اما در دستگاه 30 ميليون تومان پول هست. باز هم رفتم و يك بار ديگر در صف آنهايي كه دستگاه سر كارشان گذاشته بوذ ايستادم و نداد.
بياييد بپذيريم كه نصب اين دستگاه ها براي بانكها جنبه تزييني و خودنمايي دارد و در اصل، كسي دغدغه كار كردن يا نكردن آنها را ندارد.
در جمهوری اسلامی این وقت شب همه باید لالا باشند! چه معنی می دهد توی خیابان ؟!
معمولا اوایل ماه این اتفاق برای خودپردازها می افتد ، شما دیگه چقدر بد شانسید...
طوری حرف می زنید که انگار کتاب "راهنمای زندگی در بین النهرین و سرزمین های اطراف آن " را نخوانده اید!
خوب تماس می گرفتی با گشت ارشاد!!! وقتی آدم بی پول میشه بهترین راه تماس با پلیسه که تا دم در خونه رایگان برسونتت و اگه خانم باشی هم گشت ارشاد جواب میده. من امتحان کردم...
عجب جدیتی داشتید آقا ! به چند دلیل نوشته بود که نمیتواند بایکی از آن دلائل یکجورهایی کنار می آمدید نمیشد ؟ بالاخره از امثال ما بلاگرها و اساساٌ حضرتعالی که شخصیت آکادمیک هم محسوب میشوید سطح انتظار یک کمکی بیشتر است شاید کنار یک دستگاه خودپرداز در میدان ونک بیشتر !
دو نقطه دی
با وضعیت مملکت مااین پست های ماءالشعور می تونه تا بی نهایت ادامه پیدا کنه
...
شما خیلی توی خانه ما محبوبید و بدون اینکه خبر داشته باشید یکی از دوستای خانوادگی ما شدید. حالت متواضع و لبخندهای مهربونتون دل همه را به دست آورده.
...
خودمونیم خوب هم بلدید با پنبه سر ببرید.
...
راستی شما می دونید کلکسیون دستمال کاغذی طرحدار دیگه چه صیغه ایه؟!
سلام
با پیام یکی از دوستان از برنامه ی شما و حضور امیرخانی باخبر شدم و بعد هم شما رو دیدم و هم آقای امیرخانی رو.حالا دیگه مشتری این برنامه شدم اون هم به لطف شما و رضا امیرخانی.
لطفاً به آخرین پست وبلاگم سر بزنید و در صورت تمایل به پرسشی که مطرح کرده ام پاسخ دهید . کمک بزرگی می کنید . مرسی .. :)
من عاشق بامزی بودم و اون راویش.اون موقع ها عاشق عسل هم بودم. الان یادم افتاد که راویش شمسی فضل اللهی بوده. دانیال حکیمی که بالاخره خوند!
عجب! این طور آپدیتی دیگه ندیده بودم
ببینم ساعت ۱۱ شب به فرودگاهِ شیراز نرسیدهای که وقتی تصمیم گرفتی پول بگیری برق یک دفعه برود و بییاد٫ دستگاه خودپرداز خاموش شود و کارت تو را بخورد؟
ارسال یک نظر