۱۳۸۶ آذر ۹, جمعه

تعابیر مریخی و قوانین ونوسی

زمانی محمد یزدی رئیس قوه‌ی قضائیه بود. در قانون مطبوعات و ملحقاتش جمله‌ای پیدا کرده بود که معنای یک قسمتش این بود که نشریات به مباحث عمومی می‌پردازند. یقین دارم که اگر از کسانی که این جمله را نوشته بودند می‌پرسیدی چرا نوشته‌اندش، می‌گفتند به نظرمان آمد جمله کوتاه است و قشنگ نیست این قسمت را به‌ش اضافه کردیم. به هر حال تعبیر شیخ محمد یزدی این بود که اگر روزنامه‌ها، مجله‌ها و حتا نشریات تخصصی به مبحث تخصصی‌ای پرداختند، می‌شود درشان را تخته کرد. بارها هم با این روش در نشریات را گل گرفت. البته طبیعی است این فقط شامل نشریات بالقوه اصلاح‌طلب می‌شد و گرنه هیچ وقت نشریات تخصصی عمران و پزشکی و ریاضیات و فقه را نبستند.
بعد ماجرای قانون اقدامات تامینی و تربیتی پیش آمد. این قانون را در سال 1339 تصویب کرده‌اند و تا جایی که می‌شود از سابقه‌ی تصویب قانون در ایران و کشورهای دیگر فهمید بیش‌تر به قاتلان و مجرمین خشنی که قاضی در آن‌ها نوعی گرایش ذاتی به جنایت تشخیص می‌دهد مربوط است. ماده‌ی یک این قانون می‌گوید اقدامات تأمینی و تربیتی تدابیری است که دادگاه برای جلوگیری از تکرار جرم در مورد مجرمین خطرناک اتخاذ می کند. اما ناگهان کسانی – گمان کنم مرتضوی هم جزوشان بود یا حتا پیش‌قدم بود – کشف کردند که روزنامه‌نگاری هم جرم خطرناکی است و طبق قانون کذا می‌شود به مدت نامحدود در روزنامه‌ها را بست و حبس روزنامه‌نگارها را تمدید کرد.
حالا باز آقای نیروی انتظامی و اداره‌ی اماکنش قانون طلایی تداخل صنفی را کشف کرده‌اند. طبق ماده‌های بیست و هفت و بیست و هشت قانون نظام صنفی تداخل صنفی ممنوع است. ماجرا هم به نوعی به رونق و بی‌رونقی کسب و کار و بازار مربوط است. اگر یک‌باره بازار زرگرها کساد شد، هر زرگری یک گوشه‌ی دکانش را بی‌مجوز قنادی نکند و امنیت شغلی قنادها را هم به خطر بیندازد. اما حالا آقای اماکن تشخیصش این است که بودن کافی‌شاپ در کتاب‌فروشی تداخل صنفی است. رستوران سنتی چون نه رستوران است و نه قهوه‌خانه تداخل صنفی است. گیم‌نت و کافی‌شاپ هم که به طریق اولا تداخل صنفی است. پس در همه را می‌بندیم و خیال راحت.
این تعابیر مریخی از آن قوانین ونوسی هم‌چون‌آن خاص تعبیرگران است. اگر نه منع تداخل وظایف رسمی گمان کنم بسیار مهم‌تر از تداخل صنفی باشد. اما کی به وزیر اطلاعات می‌گوید احراز جرم مجرم کار شما نیست و کار قوه‌ی قضائیه است؟ کی به سخن‌گوی دولت می‌گوید کار نفت و بنزین و سهمیه‌بندی به وزارت نفت مربوط است نه به تو؟ کی به رئیس‌جمهور می‌گوید علنی و محرمانه بودن دادگاه و پرونده یا مثلا خبر دادن درباره‌ی روند فلان موضوع سیاست خارجی به ترتیب به قوه‌ی قضائیه و وزارت خارجه مربوط است نه جناب عالی؟ کی به مرتضوی می‌گوید صدور قرار و لغو آن اختیار قاضی است، نه تو؟ کی به وزیر ارشاد می‌گوید در حیطه‌ی اختیارات تو نیست که فیلمی را توقیف کنی و در توضیح کارت بگویی با معیارهای من مطابق نبود؟
خلاصه قانون ونوسی لاجرم تعبیر مریخی می‌شود. اگر صد سال گذشت و تو شدی نماینده‌ی مجلس، خواستی پیش‌نویس قانون بنویسی، جوری بنویس که زمینی باشد نه ونوسی، تا تعابیرش هم زمینی باشد نه مریخی.

۱ نظر:

کاف عین گفت...

1. پویا جان خب طوری بنویس که بشه پابلیش کرد.
2. آقا یا خانم ارتباط با من، نه حرفت را فهمیدم نه وبلاگت را توانستم بخوانم. چه کنم؟