۱۳۸۶ مرداد ۲۱, یکشنبه

چرا نگران نباشم

به من می‌گویند چرا نگران ای این قدر. چرا نگران نباشم؟ دختر بی‌چاره یک بار خودش از دست آدم‌رباها فرار کرده، دفعه‌ی دوم به پیش‌نهاد پلیس با آن‌ها قرار گذاشته است. دو مامور پلیس هم ایستاده‌اند تا دختر را بدزدند و ببرند. بعد برگشته در حالی که پنج شش نفر به‌ش تجاوز کرده بوده‌اند. این طوری می‌خواهند بررای این مردم امنیت تامین کنند؟ حضراتی که تا سر و صدایی بلند می‌شود همه‌ی رگ‌هاشان قلنبه می‌شود و هی روایت خلخال و زن یهودیه می‌خوانند الان کجا مرده‌اند؟ چرا خفقان مرگ می‌گیرند این وقت‌ها؟ این دختر مسلمان نبوده است؟ لابد اگر مسلمان بود توی خانه می‌نشست و خودش را در معرض قرار نمی‌داد. ها؟
منظورم طبیعتا چهار تا نوجوان ساده دل نیست. منظورم آن‌ها است که وانمود می‌کنند پاس‌دار ارزش‌ها و انقلاب اند و این نوجوان‌ها را کرده‌اند امربر منویات ابلهانه‌ی خودشان و دار و دسته‌های چندش‌آورشان و هی این طفلک‌ها را می‌اندازند جلو که داد بزنند و خودشان پشت آن‌ها قایم شوند.
کدامتان جراتش را دارید یا منافعتان اجازه می‌دهد داد بزنید و بگویید که الان با این آقای سردار احمدی مقدم و ماموران هوش‌یارش و طرح بسیار موفق جمع‌آوری اراذل و اوباشش چه باید کرد؟
این هم لینک خبر. اگر دل ندارید نبینید.

۳ نظر:

قلــم صد و سی و نه گفت...

139..
واقعا نه ميدونم چي بايد بگم و نه ميخوام چيزي بگم
ديگه تنها واژه اي كه در مقابل اين همه مصيبت بر سر مردم ميتونم بگم اينه كه واقعا نمي فهمم چه خبره؟ و متاسفم كه اينقدر بي خيال نشسته ايم و خودمان را با تحريم و بنزين و هولو كاست و هر كوفت و زهر مار عيني و انتزاعي ديگه مشغول كرديم
زن يهودي كجا بود؟
وقتي كه يه جوون امنيت پا گذاشتن به خيابون رو نداره نه به دليل طرح نا امني اجتماعي و مبارزه با اون
تنها به دليل اينكه هنوز نمي دونه نيروي انتظامي كشورش بايد مزاحم هاي اون رو مورد مواخذه قرار بدن و يا خودشو دستگير كنن ببرن جايي كه معلوم نيست شب قراره چه بلايي سرش بياد...
زندان هاي ما هم نا امن تر از بيرون نباشد
امن تر نيست


ارادت
و هماره برقرار

روشنک گفت...

agar del nadarid nanevisid.

parande گفت...

هر كجا
هركجا
هر كجاي زمين كه جنايتي رخ دهد
دست هاي من هم آلوده است