۱۳۸۶ مرداد ۱۹, جمعه

شرق را بسته‌اند، نگارش را نه

کمی به سر و شکل این‌جا رسیدم. خوب بود، اما تکراری شده بود. اندازه‌ی بعضی فونت‌ها را درست کردم. رنگ‌ها را سرد کردم. توی این قتل گرمای تابستان دیدن این رنگ‌های خنک خیلی هم بد نیست. البته آن‌ها که نیوزلند و استرالیا و آفریقای جنوبی هستند ببخشند. بررای آن‌ها الان قتل سرما باید باشد. دست کم تابستان و گرمای تهران نیست.
این خبرخوان مادرمرده را هم آوردم این بالا و رنگش را هم این طوری کردم که ببینیدش و اگر خواستید بخوانید. آن گوشه خیلی پرت و مهجور بود.
یکی می‌گفت عکست شبیه خودت نیست. می‌گفت قیافه‌اش شبیه است، اما اخلاقش نه. من هم می‌گفتم هم‌این آدم غریبه را دوست دارم. حالا هم یک عکس دیگر گذاشته‌ام. شرمنده اگر از قبلی هم غریبه‌تر است.
یک چیزی هم درست کرده بودم این کنار که لینک مطلب‌های شرق را تویش می‌گذاشتم. شرق که فعلا درش تخته است. آن لینک‌ها را پاک کردم. اما داستان کماکان سر جای خود هست و ادامه دارد.
این وبلاگ را ببینید، فرض کنید هم‌آن ستون من در شرق است. امیدوار ام هر پنج‌شنبه مطلب جدیدی تویش بگذارم. درست عین هم‌آن روند روزنامه. مطالب قبلی هم همه هستند. مطلبی هم که قرار بود این پنج‌شنبه چاپ شود و نشد هم‌آن‌جا هست.
هم‌این دیگر. باقی بقاتان. (این آخری هم محض گل روی جواد رفیعی).

۲ نظر:

Unknown گفت...

رنگ و روی جدید خانه تان مبارک باشد. این هم فکر خوبی است که هر نویسنده بی جریده ای برای خودش صفحه ای داشته باشد. مثل شرق من!

symoniri گفت...

سلام. کار خوبی کردی که جایی، یادداشت‌های نگارش رو نوشتی اما کار خوبی نیست اینکه از نوشته‌های وبلاگت جداشون می‌کنی. زیر همون برچسب نگارش جای خوبی داشتند.