۱۳۸۶ خرداد ۲۶, شنبه

استمداد

کسی سریال لاباراکا را یادش هست؟ هم‌آن که اسم پسر کوچکشان پاسکوالت بود و بچه‌های دیگر زدند و کشتندش. گمان کنم اسم‌های پیمنتو و باتیستا را هم یادم هست. هیچ ردی از این که این سریال را کجا و کی ساخته بود یا مثلا داستانش مال کی بود ندارید؟

۴ نظر:

ناشناس گفت...

يادش به‌خير خوب يادمه اون بچه‌یِ باتيستا طفلي چه‌طور انداختن‌اش تو يه آب‌گير پر از ميكروب و لجن...تب كرد و مُرد...اصلا چه‌را هرجا باتيستا مي‌رفت مث ژاور كه سر راه ژان والژان سبز مي‌شد سر راه باتيستا سبز مي‌شد؟...چه موسيقي‌اي هم داشت...رو اعصاب ميرفت...سمبل صبر بود اين مرد...شايد نمونه مي‌خواست بده از ايوب نبي...چه مي‌دونم؟...اون شالي كه به كمر مي‌بستند يادته؟...اصلاً ايرج رضايي با صدایِ پر از غم اين مرد تو ذهن‌ام‌ه...مث وقتي كه نقض پدران روستايي تو فيلم‌هایِ برادران تاوياني هميشه ايرج رضايي دست مي‌گيره...يادش به‌خير... ما رو بردي به خاطرات... به سال‌ها پيش...بيا مشخصات دقيق‌تر مي‌خواي از اين‌جا بخون...

http://us.imdb.com/title/tt0036627/

ناشناس گفت...

خب معلومه كه اين سريال اسپانيايي بود...با همون شالهايي كه به كمر ميبستن...اين هم مشخصات نويسنده ش:

http://en.wikipedia.org/wiki/Vicente_Blasco_Ib%C3%A1%C3%B1ez

کاف عین گفت...

سلام علیرضا
واقعا ممنون ام.

Sar-be-Hava گفت...

Akh, man kheiil bacheh boudam ke ino didam, amma be shedat hamin sahneye serial yaadameh! va inke keshish vaghti oumade boud didan-e in abche ke digeh dasht mimord be onvaane kado ye marmoulak baraash gerefte boud, chon ke faghir boudand va chiz-e digehi nadashtand, mamnoun ke ba yad avari-e in serial ma ra ham be feiz resoundid dar mored-e nevisande va sazande-ash