خانهی فلسفهی تهران
دیشب اولین جلسهی شورای سیاستگذاری خانهی فلسفهی تهران بود. ترکیب شورا به چشم من بررای این کار بد نبود. انگار رسم است اینجا که میرسند بگویند البته جز من. من نمیگویم. تعارف بینمکی است. اگر خودم را – مطلق یا نسبی – شایسته نبینم، نمیروم.
کارمان در اولین جلسه این بود که با هم آشنا شویم و بعد ببینیم در خانهی فلسفه چه میشود کرد. دست دیگران از من پـُرتر بود. حمید ابک و عماد حسینی یکی دو پیشطرح خوب آورده بودند. یکیش نشستهای خانه بود و دیگری نوعی خبرنامهی فلسفه که طراحی خوبی داشت.
من بیشتر نگران حضور فلسفه در زندگی شهری بودم. سادهترین شکلش همآن جلسههای فلسفه بررای کودکان است که شنیدهایم در اروپا هست و خوب هم جواب میدهد. طراحیش نباید چندآن سخت باشد. مهم هنر اجرا است.
همهی اینها را گفتم که بگویم اگر ایدهای داری که میتوان باش حضور فلسفه در زندگی شهری را پررنگ کرد، به من بگو. ای میل بزن یا پای هم این مطلب بنویس.
پن بررای آنها که زیاد فکر میکنند: خانهی فلسفهی تهران یک موسسهی عامالمنفعه است. شورا – از اسمش هم پیدا است – یک نهاد غیر اجرایی است. عضویت در شورا بررای من و بقیهی عضوهایش افتخاری است و هیچ درآمدی ایجاد نمیکند.
کارمان در اولین جلسه این بود که با هم آشنا شویم و بعد ببینیم در خانهی فلسفه چه میشود کرد. دست دیگران از من پـُرتر بود. حمید ابک و عماد حسینی یکی دو پیشطرح خوب آورده بودند. یکیش نشستهای خانه بود و دیگری نوعی خبرنامهی فلسفه که طراحی خوبی داشت.
من بیشتر نگران حضور فلسفه در زندگی شهری بودم. سادهترین شکلش همآن جلسههای فلسفه بررای کودکان است که شنیدهایم در اروپا هست و خوب هم جواب میدهد. طراحیش نباید چندآن سخت باشد. مهم هنر اجرا است.
همهی اینها را گفتم که بگویم اگر ایدهای داری که میتوان باش حضور فلسفه در زندگی شهری را پررنگ کرد، به من بگو. ای میل بزن یا پای هم این مطلب بنویس.
پن بررای آنها که زیاد فکر میکنند: خانهی فلسفهی تهران یک موسسهی عامالمنفعه است. شورا – از اسمش هم پیدا است – یک نهاد غیر اجرایی است. عضویت در شورا بررای من و بقیهی عضوهایش افتخاری است و هیچ درآمدی ایجاد نمیکند.
۴ نظر:
ای ناقلا از هلند پول گرفتی که فلسفه براندازی را توجیه کنی. پای بچه ها را هم میخوای وسط بکشی
حالا برراي اشنايي بيش تر با اين خانه ي محترم چه راهيي هست؟ سايتي يا چيزي.
پارک فلسفه ، مسجد فلسفه ، دبستان فلسفه ، کتاب خانه ی فلسفه ، سینمای فلسفه ، وبلاگ فلسفه
من همیشه فکر می کردم اگر کسی پیدا می شد و نیمی از مردم را با فلسفه ی سیاست به خصوص شعبه ی پوپری اش آشنا می کرد اتفاق بزرگی می افتاد. بعدن فکر کردم اگر دو سه تا فیلسوف خوب داشتیم که در زمینه فلسفه ی سیاسی کار می کردند خیلی خوب بود. بعدها وقتی گاهی چشمم به تله ویزیون می افتاد و می دیدم شبکه چهار شبکه به قول خودشان خواص دارد مباحث عهد بوقی وجود و ماهیت و اصالت وجود و ذات و صفات الهی را پخش می کند با خودم می گفتم اگر این ها پخش نمی شد خیلی عالی بود. حالا هم زیاد چیزی نمی گویم ولی اگر یکی پیدا می شد و به مردم یاد می داد نشانه های سفسطه گران و سوفسطائیان چیست و یاد می داد مچ این جور آدم ها را بگیرند... شاید یک اتفاق خوبی بیافتد
ارسال یک نظر