۱۳۸۶ فروردین ۲۳, پنجشنبه

که خود را ز غم آزاده کنی

معمولا این‌جا چیزی نمی‌نویسم که شکل اعتراض سیاسی باشد. اصولا شرایط زندگیم را و محیطم را طوری نمی‌بینم که اعتراض درش به جای خوبی بینجامد. تنها دردسر می‌شود و بس.
احتمالا به هم‌این دلیل هم‌راه آن سی و چند زن نرفتم جلوی دادستانی اعتراض خاموش کنم و بنشینم. احتمالا به هم‌این دلیل موافق کارشان نبودم، و البته ستایششان می‌کنم. جراتشان را، زنده بودنشان را، امیدشان را؛ و دوری می‌کنم از شتابشان. شتاب نه تنها در این شرایط، در هر شرایطی، کشنده‌ی آرمان‌ها است.
من با بس‌یاری از حرف‌های فعالان حقوق زنان موافق نیستم، با بس‌یاریشان هم موافق ام. اصولا در این اصل موافقشان ام که تفکیک جنسیتی در قانون، خاصه آن‌جا که به نفع زنان نیست، کاری خطا است. چه در ارث، چه در دیه، چه در شهادت، چه در حقوق و منزلت اجتماعی، و تازگی هم که این سهمیه‌بندی ابلهانه‌ی کنکور.
آن‌ها که می‌کوشند با تاکید بر فقهی بودن این تفکیک‌ها از آن‌ها تابویی بسازند و سر پا نگهشان دارند، یا فقه و کتاب و سنت را نمی‌شناسند، یا مشکل دیگری دارند که با این تابوسازی در پی حل آن مشکل اند.
به هر حال تا این‌جا را با فعالان زن موافق ام و از جایی که شروع می‌کنند خطی میان زن و مرد کشیدن و حقوق عقب‌افتاده‌ی مادربزرگ‌هاشان را وارثانه از هم‌سران و برادرانشان طلب کردن، مخالف. آزاده فرقانی هم یکی از هم‌این فعالان است. شتابش، روش‌هایش، عجول بودنش را نمی‌پسندم. اما او حق دارد حرف بزند. حق دارد در سکوت اعتراض کند و حق دارد نامه‌ای خطاب به هر که خواست بنویسد.
من یک بار در دفاع از این حق نامه نوشتنش این‌جا چیزی نوشتم. تبعاتش را هم می‌دانستم و نوشتم. این بار در دفاع از آزادیش می‌نویسم. در دادگاه او را به دو سال حبس تعلیقی محکوم کرده‌اند. ظاهرا حبس تعلیقی مجازاتی نرم‌تر و کم‌تر از حبس تعزیری است. حبس تعلیقی یعنی تو را باید حبس کرد، اما فعلا رهایت می‌کنیم، بار دیگر که پایت به دادگاه رسید، این حبس را به بقیه‌ی محکومیت‌های احتمالیت اضافه می‌کنیم. حبس تعلیقی هم‌آن شمشیر معروف دموکلس است که بالای سر آویخته است و معنایش، واضح، این است که دهانت را ببند، تکان نخور، اگر نه شمشیر بر فرقت می‌افتد.
گمان کنم حرفم واضح است. دوست ندارم مثل بیانیه‌ها آخرش بنویسم محکوم می‌کنم. گمان کنم واضح است که می‌گویم این حکم در جواب یک اعتراض خاموش و ساعتی نشستن در خیابان، حکمی ظالمانه است. با این روش‌های ابتدایی هم که اسمش را بگذارند اقدام علیه امنیت ملی و چیزی شبیه این، توجیه نمی‌شود. فیلم تحفه‌ها را دیده‌ای؟ آن سکانس «اقدام مملکت» را می‌گویم.

هیچ نظری موجود نیست: