چند تصویر بیربط
1
گوتلب فرگه در منطق ریاضی آدم مشهوری است. نظراتش در فلسفه هم در زمینهی ریاضیات و منطق است. شاید الاهیات در مباحث مربوط به فلسفه دورترین مبحث به موضوع کارهای او باشد. در نشستی برای بررسی آثار و آرای او و نقد آنها، آقای دکتر احمد احمدی، دکتر در فلسفه، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، رئیس انتشارات سمت، عضو شورای پیشین شهر تهران، خردمند، روحانی، پای ثابت مناظرههای فلسفی شبکهی چهار، نقاد کانت و غیره پس از پایان جلسه به سخنران گفت «من یک سوال داشتم.»
همه نگاه کردند که سوالش چیست. گفت «فرگه...» مکث کرد که سوالش خوب تاثیرگذار شود «...ملحد بوده دیگه. بله؟»
سخنران گیج و کتکخورده نگاهش کرد. سعی کرد با نگاه ازش بپرسد که «چه ربطی داشت؟» اما استاد پیروزمندانه نگاهش میکرد. آخر سخنران گفت «بله. یقینا.»
استاد سر تکان داد که «هاه!»
2
رفته بودیم شهر کتاب نیاوران. بیرون که آمدیم باران بود و وقت شام هم بود. گفتیم چیزکی بخوریم، شاید باران هم بند بیاید. رستوران ایران و ایتالیا غذای ایتالیایی داشت. جایتان خالی رفتیم و دو تا ساندویچ خیلی خوشمزه خوردیم. من Chicken Cacciatore خوردم. خیلی خوب بود. اما انگار یک جایش میلنگید. سیر نداشت. چرا؟ خب برای این که با مشتری ایرانی که از شنیدن اسم سیر میگوید پیف پیف همآهنگ باشد. بیبی جلوی پارک ملت هم غذاهای لبنانیش را پر از فلفل قرمز میکند و زیاد هم روغن زیتون رویشان نمیریزد. چون مشتری ایرانی آنجا میرود که غذای لبنانی بخورد و فکر میکند غذای لبنانی عربی است، و معمولا در دوبی غذای عربی خورده، بی روغن زیتون و با فلفل فراوان.
3
آقای رئیس جمهور در کنفرانس خبریش نشان شجاعت میدهد.
4
اینجا ایران است، صدای تهران.
گوتلب فرگه در منطق ریاضی آدم مشهوری است. نظراتش در فلسفه هم در زمینهی ریاضیات و منطق است. شاید الاهیات در مباحث مربوط به فلسفه دورترین مبحث به موضوع کارهای او باشد. در نشستی برای بررسی آثار و آرای او و نقد آنها، آقای دکتر احمد احمدی، دکتر در فلسفه، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، رئیس انتشارات سمت، عضو شورای پیشین شهر تهران، خردمند، روحانی، پای ثابت مناظرههای فلسفی شبکهی چهار، نقاد کانت و غیره پس از پایان جلسه به سخنران گفت «من یک سوال داشتم.»
همه نگاه کردند که سوالش چیست. گفت «فرگه...» مکث کرد که سوالش خوب تاثیرگذار شود «...ملحد بوده دیگه. بله؟»
سخنران گیج و کتکخورده نگاهش کرد. سعی کرد با نگاه ازش بپرسد که «چه ربطی داشت؟» اما استاد پیروزمندانه نگاهش میکرد. آخر سخنران گفت «بله. یقینا.»
استاد سر تکان داد که «هاه!»
2
رفته بودیم شهر کتاب نیاوران. بیرون که آمدیم باران بود و وقت شام هم بود. گفتیم چیزکی بخوریم، شاید باران هم بند بیاید. رستوران ایران و ایتالیا غذای ایتالیایی داشت. جایتان خالی رفتیم و دو تا ساندویچ خیلی خوشمزه خوردیم. من Chicken Cacciatore خوردم. خیلی خوب بود. اما انگار یک جایش میلنگید. سیر نداشت. چرا؟ خب برای این که با مشتری ایرانی که از شنیدن اسم سیر میگوید پیف پیف همآهنگ باشد. بیبی جلوی پارک ملت هم غذاهای لبنانیش را پر از فلفل قرمز میکند و زیاد هم روغن زیتون رویشان نمیریزد. چون مشتری ایرانی آنجا میرود که غذای لبنانی بخورد و فکر میکند غذای لبنانی عربی است، و معمولا در دوبی غذای عربی خورده، بی روغن زیتون و با فلفل فراوان.
3
آقای رئیس جمهور در کنفرانس خبریش نشان شجاعت میدهد.
4
اینجا ایران است، صدای تهران.
۳ نظر:
با وجود بند آخر باید پذیرفت که واقعا بی ربط بودند این تصاویر؟
اول سلام
دوم این که تو را به جان آن 15 ملوان، لطفی کن و ادرس این جا را در صفحه وبلاگ قبلی بگذار... کف کردم از بس از چند تا صفحه به این جا رسیدم.
سوم این که چرا من خبری ندارم از تو؟ بهترین معلم بودی . یک روز فقط زبان فارسی جای آرش آمدی ... کف کردم از تدریس تو. خیلی جدی.
چهارم ... از آرش بی خبرم چند ماهه.... کاش خبر داشتی ازش که چه می کنه ...
پوکی...
ارسال یک نظر